معنی کلمه ختنبر در لغت نامه دهخدا
با فراخیست و لکن بستم تنگ زید
آن چنان شد که چنو هیچ ختنبر نبود ابوالعباس مروزی.بدانسان که هستی چنان می نمایی
مزن هرزه لاف و ختنبر مباش.فرخی.نبردست او بهر هرچند لافد
ولی عقل داند که هست او ختنبر.شمس فخری ( از فرهنگ جهانگیری ).|| بر عکس معنی فوق بنظر آمده است یعنی توانگری که شکوه مفلسی کند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). || لافی. لافزن. ( یادداشت بخط مؤلف ).