خبرچینی

معنی کلمه خبرچینی در لغت نامه دهخدا

خبرچینی. [ خ َ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل خبرچین . رجوع به خبرچین شود.

معنی کلمه خبرچینی در فرهنگ عمید

۱. سخن چینی.
۲. جاسوسی.

معنی کلمه خبرچینی در فرهنگ فارسی

عمل خبرچین جا سوسی .

جملاتی از کاربرد کلمه خبرچینی

اکثر این افراد در اصل بی‌گناه بودند یا خطایی جزئی داشتند. در آن زمان هر مخالفتی با حزب سرخ حاکمه، حکم اعدام داشت. گاه توطئه خبرچینی علیه افراد یا اخبار غلط همسایه‌ها یا حتی غیبت غیر موجه از کار یا خطای جزئی آماری در شمارش اجناس یا گفتن یک جک ضد کمونیستی حکم اعزام به گولاگ را داشت.
پس از روی کار آمدن فرماندار وودز راجرز در تابستان سال ۱۷۱۸ میلادی، جیمز بانی خبرچین فرماندار شد. جیمز بانی به فرماندار راجرز دربارهٔ دزدان دریایی در این منطقه گزارش می‌داد، در نتیجه تعداد زیادی از دزدان دریایی دستگیر شدند. اما بانی از خبرچینی شوهرش برای فرماندار راجرز، ناراضی بود.