خاموشگر

معنی کلمه خاموشگر در ویکی واژه

توالی کوتاهی از دِنا، در نزدیکی یا داخل یک ژن، که مانع بیان آن میشود

جملاتی از کاربرد کلمه خاموشگر

الهی چندی به کسب تو یاد تو ورزیدم، باز یک چندی بیاد خود را نازیدم، اکنون که یا د بشناختم خاموشگردیدم، چون من کیست که این مرتبت را بسزیدم، فریاد از یاد باندازهٔ دیدار بهنگام و از آشنایی به نشان و دوستی به پیغام.