خالات
جملاتی از کاربرد کلمه خالات
وَ بَناتِ عَمِّکَ وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ یعنی نساء قریش، وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ یعنی نساء بنی زهرة، قالت ام هانی، و اسمها فاختة بنت ابی طالب: خطبنی رسول اللَّه (ص) و اعتدرت الیه فعذرنی وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ یعنی زینب بنت جحش امّها امیمة بنت عبد المطلب، وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ لم یکن لرسول اللَّه (ص) خال و لا خالة غیر انّ امّ رسول اللَّه (ص) هی بنت و هب بن عبد مناف بن زهرة و کان بنو زهرة یسمّون اخوال رسول اللَّه، و لهذا قال رسول اللَّه (ص) لسعد بن ابی وقاص هذا خالی.
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ حرام کرده آمد بر شما، أُمَّهاتُکُمْ بزنی کردن مادران شما، وَ بَناتُکُمْ و دختران شما، وَ أَخَواتُکُمْ و خواهران شما، وَ عَمَّاتُکُمْ و خواهران پدران شما، وَ خالاتُکُمْ و خواهران مادران شما، وَ بَناتُ الْأَخِ و دختران برادران شما، وَ بَناتُ الْأُخْتِ و دختران خواهران شما، وَ أُمَّهاتُکُمُ اللَّاتِی أَرْضَعْنَکُمْ و مادران شما که دایگان شمااند بشیر، وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ و هام شیران شما که خواهران شمااند بشیر، وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ و خورسوان شما یعنی مادران زنان شما، وَ رَبائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ و دختر ندران شما که در کنارهای شمااند، مِنْ نِسائِکُمُ اللَّاتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ از آن زنان شما که با ایشان بودهاید و دخول کردهاید، فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ اگر با ایشان بودهنبید و دخول نکردید، فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ بر شما تنگی نیست، وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ و زنان پسران شما، الَّذِینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ ایشان که از پشت شما آیند، وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ و حرام است بر شما بزنی داشتن دو خواهر بیک جای، إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ مگر آنچه در جاهلیّت بود و گذشت. إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً (۲۳) خدای آمرزگار است مهربان همیشه.
وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ یعنی هنّ امّهات المؤمنین فی تعظیم حقّهن و تحریم نکاحهن، علی التّابید، لا فی النّظر الیهنّ و الخلوة بهنّ، فانّه حرام فی حقّهن کما فی حقّ الاجانب. قال اللَّه تعالی: وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ، و لا یقال لبناتهنّ اخوات المؤمنین و لا لاخوانهنّ و اخواتهنّ اخوال المؤمنین و خالاتهم.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ ای پیغامبر، إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ ما ترا حلال کردیم و گشاده، أَزْواجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ زنان که بزنی میکنی و کاوین ایشان میدهی، وَ ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ و برده که میگیری، مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ از بردهای که اللَّه با تو گرداند و در دست تو دهد، وَ بَناتِ عَمِّکَ و زنان قریش که نیازادان تواند، وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ و زنان بنی زهره که ایشان را باخوال تو میباز خوانند، اللَّاتِی هاجَرْنَ مَعَکَ آن زنان که با تو هجرت کردند بمدینه، وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً و زنی گرویده، إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ اگر آن زن خویشتن را به پیغامبر دهد، إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها اگر پیغامبر خواهد که آن را بزنی گیرد و بزناشویی پذیرد، خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ ما حلال داشتیم آن ترا جدا از همه گرویدگان، قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ دانستهایم آنچه فریضه کردیم و باز بریدیم و تقدیر کردیم بر مؤمنان، فِی أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ در کار زنان و کنیزکان ایشان، لِکَیْلا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ تا بر تو تنگی نبود، وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (۵۰) و اللَّه آمرزگارست مهربان.
و روی ابو أمامة: «ان فتی شابّا اتی النبی (ص) فقال: یا رسول اللَّه! ائذن لی فی الزنا. فأقبل علیه القوم فزجروه، فقال النبی (ص): مه مه. ثم قال النبیّ (ص): یافتی! ادن منّی. فدنا منه، فقال: اجلس، فجلس. فقال له: أ تحبه لأمک؟ فقال: لا و اللَّه، جعلت فداک یا رسول اللَّه، و لا الناس یحبونه لأمهاتهم. قال: فتحبّه لا بنتک؟ قال: لا و اللَّه یا رسول اللَّه! و لا النّاس یحبونه لبناتهم. قال: فتحبه لأختک؟ قال: لا و اللَّه یا رسول اللَّه! و لا الناس یحبونه لأخواتهم. قال: فتحبه لخالتک؟ قال: لا و اللَّه یا رسول اللَّه! و لا الناس یحبونه لخالاتهم. قال: فتحبه لعمّتک؟ قال: لا و اللَّه یا رسول اللَّه. قال: و لا الناس یحبونه کما لا تحب. ثم وضع رسول اللَّه (ص) یده علیه، فقال: اللهم اغفر ذنبه، و حصّن فرجه، و طهّر قلبه. فلم یلتفت بعد ذلک الی شیء».
سردبیر این ماهنامه نورایر پاهلاوونی و اعضای هیئت تحریریه عبارت بودند از: ساموئل ساروخانیان، هرایر خالاتیان، هارپیک تمرزیان و خاژاک دِر-گریگوریان، که از سال دوم انتشار ماهنامه به جمع هیئت تحریریه پیوست.
«یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ» ای اذکر یوم نطوی السّماء. و قیل تقدیره، و تتلقاهم الملائکة یوم نطوی السماء. یعنی تطویها بعد نشرها کقوله: «وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ»، و قیل طیّها ابطالها و افناؤها، و قیل طیّها تبدیلها «کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ»، قرأ حمزة و الکسائی و حفص و عاصم. للکتب علی الجمع، و قرأ الآخرون للکتاب علی الواحد، علماء، تفسیر در معنی سجلّ مختلفند ابن عباس گفت و جماعتی مفسران که: سجل صحیفه است مشتق من المساجلة، و هی المکاتبة و لام بمعنی علی است. و کتاب بمعنی کتابتست. ای نطوی السّماء علی ما فیها من النّجوم کما تطوی الصحیفة علی ما فیها من الکتابة. و قیل اللّام زائدة للتوکید، و الکتاب بدل من السجلّ و المعنی، نطوی السّماء کطیّ الکتاب. و قیل اللّام لام العلّة ای کطی الصحیفة لاجل الکتاب الّذی فیها کی لا یطلع علیه. سدّی و جماعتی دیگر از مفسران گفتند: سجلّ نام کاتب است که نویسنده صحیفه است آن گه خلاف کردند که آن کاتب کیست؟ قومی گفتند نام کاتب رسول (ص) است، قومی گفتند نام فریشتهایست که استغفار بندگان نویسد بمداد نور، قومی گفتند نام آن فریشتهایست که صحایف اعمال بنده در دست وی است و پس از مرگ وی آن را در نوردد. ربّ العالمین طی آسمان بروز قیامت ماننده کرد بطی کاتب مر صحیفه خویش را یعنی چنان که آسان بیرنج و دشواری کاتب صحیفه در نوردد، ما آسمان بدان عظیمی بقدرت در نوردیم بیتعذّر و تکلّف، اینجا سخن تمام شد آن گه بر استیناف گفت: «کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ» الکاف نصیب بنعیده، ای اذا افنینا الخلق اعدناهم خلقا ای قدرتنا فی الاعادة کقدرتنا فی الابتداء. و قیل خلقناهم من الماء ثم نعیدهم من التراب. و قیل کما بداناهم فی بطون امّهاتهم حفاة عراة غرلا، کذلک نعیدهم یوم القیمة نظیره قوله: «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ» و به قال النبی (ص): «انّکم محشورون حفاة عراة غرلا کما بدانا اول خلق نعبده» و عن عائشة قالت: دخل علیّ رسول اللَّه (ص) و عندی عجوز من بنی عامر فقال من هذه العجوز یا عائشة؟ فقلت احدی خالاتی، فقالت ادع اللَّه انّ یدخلنی الجنّة، فقال انّ الجنّة لا تدخلها العجز، فاخذ العجوز ما اخذها فقال علیه السّلام ان اللَّه ینشئهنّ خلقا غیر خلقهنّ قال اللَّه تعالی: «إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً» الآیة. ثم قال: یحشرون یوم القیامة حفاة عراة غلفا، فاول من یکسی ابراهیم خلیل اللَّه، فقالت: عائشة واسواتاه و لا یحتشم النّاس بعضهم بعضا، قال: «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ» ثمّ قرأ رسول اللَّه: «کما بدانا اول خلق نعیده کیوم ولدته امه».
«لَیْسَ عَلَی الْأَعْمی حَرَجٌ» نیست بر نابینا تنگی. «وَ لا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ» و نه بر لنگ و نه بر بیمار تنگی از همخورد بودن با مردمان، «وَ لا عَلی أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ» و نیست تنگی بر شما که چیزی خورید از خانه عیال و فرزندان خویش، «أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ» یا خانههای پدران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ» یا خانههای مادران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ» یا خانههای برادران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ» یا خانههای خواهران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ» یا خانههای برادران پدران خویش، «أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ» یا خانههای خواهران پدران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ» یا خانههای برادران مادران خویش، «أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ» یا خانههای خواهران مادران خویش، «أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ» یا خانههای بردگان خویش، «أَوْ صَدِیقِکُمْ» با چیزی خورید از خانه دوست خویش، «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ» نیست بر شما تنگی، «أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعاً أَوْ أَشْتاتاً» که با هم نان خورید یا پراکنده، «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً» زمانی که در خانهها شوید «فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ» سلام کنید بر کسان خویش، «تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» این سلام نواختی است از نزدیک خدای، «مُبارَکَةً طَیِّبَةً» برکت کرده در آن سخن پاک نیکو خوش، «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ» چنین پیدا میکند اللَّه شما را سخنان خویش، «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (۶۱) تا مگر شما دریابید.