حیازت

معنی کلمه حیازت در لغت نامه دهخدا

حیازت. [ زَ ] ( ع مص ) گرد آوردن چیزی. حیازه. رجوع به حیازة شود.
حیازة. [ زَ ] ( ع مص ) گرد آوردن چیزی و فعل آن از نصر است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). رجوع به حوز شود.

معنی کلمه حیازت در فرهنگ معین

(حَ زَ ) [ ع . حیازة ] (مص م . ) ۱ - رجوع کردن . ۲ - به دست آوردن .

معنی کلمه حیازت در فرهنگ عمید

فراهم کردن و به دست آوردن، گرد آوردن، جمع کردن.

معنی کلمه حیازت در فرهنگ فارسی

فراهم ساختن، گرد آمدن، بدست آوردن چیزی
۱ - ( مصدر ) جمع کردن گرد آوردن . ۲ - فراهم ساختن بدست آوردن . جمع : حیازات .

معنی کلمه حیازت در ویکی واژه

حیازة
رجوع کردن.
به دست آوردن.

جملاتی از کاربرد کلمه حیازت

اراضی موات به زمین‌های غیر آبادی گفته می‌شود که دارای سه عنصر «مجهول بودن سابقه مالکیت خصوصی»، «عدم مشغولیت به زراعت و مستحدثات (ساختمان) در حال حاضر» و «عدم داشتن مالک در حال حاضر» باشد. در فقه و قانون اراضی موات از مباحات شمرده شده و شخص با حیازت آن مالک زمین می‌شود.
و پادشاه را از حیازتِ پنج خصلت غافل نباید بود تا ده خصل باهرک بازد، از پادشاهان پیش نشیند، اوّل آنک جود و امساک باندازه کند، چنانک ترازویِ عدالت از دست ندهد، دوم آنک رضا و خشم را هنگام و مقام نگه دارد و از نقصانِ وَضعِ الشَّیءِ فِی غَیرِ مَوضِعِهِ عرضِ خود را صیانت کند، سیوم آنک صلاحِ خاصِّ خویش بر صلاحِ عامّ ترجیح ننهد ، چهارم آنک لشکر را دستِ استعلا بر رعیّت گشاده نگرداند ، پنجم آنک دانش نزدیکِ او از همه چیزی مطلوب‌تر باشد و او دانا را از همه کسی طالب‌تر.