حسگر زیستی

معنی کلمه حسگر زیستی در فرهنگستان زبان و ادب

{biosensor} [مهندسی محیط زیست و انرژی] افزاره ای بازکافتی که در ساختمان آن یک عنصر تشخیص زیستی تعبیه شده است

معنی کلمه حسگر زیستی در دانشنامه آزاد فارسی

حِسْگرِ زیستی (biosensor)
ابزاری برای اندازه گیری متغیرهای مهم پزشکی به منظور تشخیص یا کنترل مستقیم درمان، بر پایۀ جریان میکروالکترونیک. نمونه ای از حسگرهای زیستی سطح قند خون را با استفاده از قطره ای از خون در مبتلایان به دیابت اندازه گیری می کند و نتیجه را بعد از چند دقیقه نمایش می دهد.

معنی کلمه حسگر زیستی در ویکی واژه

افزاره‌ای بازکافتی که در ساختمان آن یک عنصر تشخیص زیستی تعبیه شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه حسگر زیستی

این دستگاه که در ۱۹۷۰ اختراع شد، اولین ترانزیستور اثر میدانی حسگر زیستی بود.