حساب گاه. [ ح ِ ] ( اِ مرکب ) دیوان که در هندوستان آنرا کچهری گویند. ( آنندراج ). جای حساب کشیدن. || کنایه از روز قیامت و صحرای محشر : اهل فریقین در تو خیره بمانند گر بروی در حسابگاه قیامت.سعدی.ز شرم کثرت عصیان من به رعشه فتد حسابگاه قیامت چو ارض نیشابور.عرفی ( از آنندراج ).
معنی کلمه حسابگاه در فرهنگ فارسی
دیوان که در هندوستان آنرا کچهری گویند کنایه از روز قیامت و صحرای محشر
معنی کلمه حسابگاه در فرهنگستان زبان و ادب
{control account, cost account, CA} [مدیریت-مدیریت پروژه] سطح واپایش مدیریتی برای ارزیابی عملکرد پروژه که در آن گسترۀ کار، بودجه، هزینۀ واقعی و برنامۀ زمان بندی در مقایسه با ارزش عملکردی به صورت یکپارچه بررسی می شود
معنی کلمه حسابگاه در ویکی واژه
سطح واپایش مدیریتی برای ارزیابی عملکرد پروژه که در آن گسترۀ کار، بودجه، هزینۀ واقعی و برنامۀ زمانبندی در مقایسه با ارزش عملکردی بهصورت یکپارچه بررسی میشود.
جملاتی از کاربرد کلمه حسابگاه
اهل فریقین در تو خیره بمانند گر بروی در حسابگاه قیامت
قیامت از چه ترا گفته اند در قد و قامت که نیست فتنه همی در حسابگاه قیامت
و امام اعظم، ابوحنیفه -رَضِيَ اللّه عنه- گوید که: چون نوفل بن حیان -رَضِيَ اللّه عنه- را وفات آمد، من به خواب دیدم که قیامتستی و جملهٔ خلق اندر حسابگاه اندی. پیغمبر را دیدم -علیه السّلام- متشمّر اِستاده بر حوض خود، و بر راست و چپ وی مشایخ دیدم ایستاده. پیری را دیدم نیکوروی و بر سر موی سفید گذاشته و خد بر خدّ پیغمبر نهاده، و اندر برابر وی نوفل را دیدم ایستاده. چون مرا بدید به سوی من آمد و سلام گفت. وی را گفتم: «مرا آب ده.» گفت: «تا از پیغمبر -علیه السّلام- دستوری خواهم.» پیغمبر -علیه السّلام- به انگشت اشارت کرد تا مرا آب داد. من از آن آب بخوردم و مر اصحاب خود را بدادم که از آن جام هیچ کم نگشته بود. گفتم: «یا نوفل، بر راست پیغمبر، آن پیر کیست؟» گفت: «ابراهیم، خلیل الرّحمان و دیگر، ابوبکر الصّدّیق.» همچنین میپرسیدم و بر انگشت میگرفت تا از هفده کس بپرسیدم، -رضوان اللّه علیهم اجمعین-. چون بیدار شدم، هفده عدد بر انگشت گرفته داشتم.