حساب دان. [ ح ِ ] ( نف مرکب ) داننده حساب. حساب داننده. کسی که از حساب سر در می آورد. || کنایه از قانون دان. ( آنندراج ) : بسیار کم شمردن ما لایق تونیست شاه آن بود که خوب نداند حساب را.یحیی کاشی ( از ارمغان آصفی ).|| زبان دان. ( آنندراج ).
معنی کلمه حسابدان در فرهنگ عمید
کسی که حساب میداند، کسی که قواعد علم حساب را می داند.
معنی کلمه حسابدان در فرهنگ فارسی
(صفت ) کسی که از علم حساب اطلاع دارد محاسب .
جملاتی از کاربرد کلمه حسابدان
ابراهیم دنابی عوفی (۱۶۲۱–۱۶۸۳م) (نسب کامل:ابراهیم ابن ابیبکر اسماعیل دنابی عوفی) حسابدان و قانونشناس مصری سوریاصل در سدهٔ شانزدهم میلادی/یازدهم هجری بود. نسبنامهاش عوفی است. رسالههای بسیاری در علم حساب و ارث (علم الفرائض) نگاشت. همچنین مناسک الحج را نوشت.
گردون حسابدان شکست دل من است رو سرگذشت دانه ام از آسیا شنو