حرف حساب

معنی کلمه حرف حساب در فرهنگ معین

(حَ فِ حِ )(ص مر. )سخن معقول و منطقی ، سخن صریح و بدو ن مجامله .

معنی کلمه حرف حساب در ویکی واژه

سخن معقول و منطقی، سخن صریح و بدو ن مجامله.

جملاتی از کاربرد کلمه حرف حساب

که جمهوری بود حرف حسابی چو گشتی تو رئیس انتخابی
دل زمزمه های انقلابی دارد در عین جنون حرف حسابی دارد
آن کسانی که نمی‌شد سرشان حرف حساب بعد از این حرف حسابی سرشان خواهد شد
شکوه هرچند که دل را ز غم دوست، سلیم بی حساب است، ولی حرف حسابی دارد
تا دست دهد حرف حساب خود را با مردم روزگار بی پشت مزن
تنها نه همین کاخ، سزاوار خرابی است این حرف حسابیست
زور به پشت حساب مشت زد و گفت حرف حسابی دگر جواب ندارد
در ذائقه‌ها تلخ شده حرف حسابی جمله پی وافوری و بنگی و شرابی
گروهی حروف مشدد را دو حرف حساب می‌کنند، اما مشهورتر آن است که حروف مشدد یک حرف به حساب آیند؛ مثلاً، اگر حرف "میم" در "محمّد" دو حرف حساب شود نتیجه "۱۳۲" خواهد بود اما اگر به طریق مشهور یک حرف حساب شود نتیجه "۹۲" خواهد بود. [۲]