معنی کلمه حدي در لغت نامه دهخدا
حدی. [ ح ُ دَی ی ] ( اِخ ) نام مردی. ( منتهی الارب ). یکی از اعلام مردان عرب.
حدی. [ ح ُ دا ] ( ع اِ ) سرودی که شتربانان عرب سرایند شتران را تا تیز روند :
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش برقص اندر آرد طرب.سعدی ( بوستان ).منزل سلمی که بادش هردم از ما صد سلام
پر حدای ساربانان بینی و بانگ جرس.حافظ.
حدی. [ ح ُ دا ] ( ع مص ) راندن شتر به نغمه. حداء.