جوشن ور
معنی کلمه جوشن ور در فرهنگ عمید
معنی کلمه جوشن ور در فرهنگ فارسی
معنی کلمه جوشن ور در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه جوشن ور
الا تا نرگس خوبان همی بر مشتری تابد بودشان در شکنج زلف رخ چون ماه جوشن ور
به چرخ از همه شهر بر شد خروش ز جوشن وران باره آمد به جوش
از پی جانداری سلطان عالی هیکلش شحنه جوشن وران چرخ بردارد کمان
بر در آن حصار جمع شدند صد هزاران سوار جوشن ور
چو آمد پدیدار گرد سران درفش سواران جوشن وران
همانا کمابیش سیصد هزار سوار است جوشن ور ونیزه دار
گم شود از تیرشان پروین به دریای فلک فی المثل گر همچو ماهی ماه جوشن ور شود
سواران جوشن وران صد هزار ز ترکان کمربستهٔ کارزار