جهوری
معنی کلمه جهوری در فرهنگ معین
معنی کلمه جهوری در فرهنگ عمید
معنی کلمه جهوری در فرهنگ فارسی
بلند و مرتفع کلام جهوری
معنی کلمه جهوری در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه جهوری
ادبیات یهودی-تاتی ادبیات یهودیان کوهستان به زبان یهودی-تاتی (جهوری) است. این ادبیات دارای فولکلور غنی است. از مهمترین راویان فولکلور یهودی-تاتی در آغاز سده بیستم میتوان به مردخای اوشلوم (۱۸۵۰–۱۹۲۵)، شاول سیماندو (۱۸۵۶–۱۹۳۹)، خزگل داداشف (۱۸۶۰–۱۹۴۵) و ایبولو از تارکی اشارع کرد.
و قال الاوزاعی و ابو یوسف: تنعقد بثلثة اذا کان فیهم وال. و قال الحسن و ابو ثور: تنعقد باثنین کسائر الصّلوات. و قال ربیعة: تنعقد باثنی عشر رجلا و الدّلیل علی اقامتها فی القری ما روی عن ابن عباس قال: انّ اوّل جمعة جمعت بعد جمعة فی مسجد رسول اللَّه (ص) فی مسجد عبد القیس بجواثا من البحرین. و اذا کان الرّجل مقیما فی قریة لا تقام فیها الجمعة. او کان مقیما فی برّیّة فذهب قوم الی انّه کان یبلغهم النداء و من موضع الجمعة یلزمهم حضور الجمعة و ان کان لا یبلغهم النداء فلا جمعة علیهم و من هذا قول الشافعی و احمد و اسحاق. و الشرط ان یبلغهم نداء مؤذّن جهوریّ الصّوت، یؤذن فی وقت تکون الاصوات هادئة و الریاح ساکنة. فکلّ قریة تکون من موضع الجمعة فی القرب علی هذا القدر یجب علی اهلها حضور الجمعة. و قال سعید بن المسیّب یجب علی من آوه المبیت. و قال الزّهری یجب علی من کان علی ستّة امیال. و قال ربیعة: علی اربعة امیال. و قال مالک و اللیث: ثلاثة امیال و قال ابو حنیفة: لا جمعة علی اهل سواد قریة کانت القریبة او بعیدة. و کلّ من یلزمه صلاة الجمعة لا یجوز ان یسافر یوم الجمعة بعد الزّوال قبل ان یصلّی الجمعة، امّا قبل الزّوال بعد طلوع الفجر، یجوز غیر انّه یکره الّا ان یکون سفره سفر طاعة من حجّ او غزو، و ذهب بعضهم الی انّه اذا اصبح یوم الجمعة مقیما فلا یسافر حتی یصلّی الجمعة. و الدّلیل علی جوازه، روی عن ابن عباس، قال: بعث النّبی (ص) عبد اللَّه بن رواحة فی سریّة، فوافق ذلک الیوم الجمعة فغدا اصحابه و قال: اتخلف فاصلّی مع رسول اللَّه (ص). ثمّ لحقهم. فلمّا صلّی مع النّبی (ص) رآه، فقال: «ما منعک ان تغدو مع اصحابک»؟ قال: اردت اصلّی معک. ثمّ الحقهم فقال: «لو انفقت ما فی الارض، ما ادرکت فضل غدوتهم».
ربی یشایاهو رابینوویچ از نخستین کسانی بود که در سال ۱۹۰۴ برای یک گروه نمایشی در شهر دربند آثار ادبی به زبان جهوری آفرید.
مگر این آیت بشأن من فرود آمد که من آواز بلند میدادم بحضرت نبوت. آه که اعمال من حابط شد و من از آتشیانم و این سخن از بهر آن میگفت که کان جهوری الصوت و فی اذنیه وقر، گوش وی گران بود و سخن بلند گفتید پس باین سبب از حضرت رسول بازماند و خانه بر خود زندان کرد. این قصه با رسول گفتند، رسول برخاست و بر خانه وی آمد و او را ببهشت اعظم بشارت داد. گفت: بل انت من اهل الجنة.