جنگلبان
معنی کلمه جنگلبان در فرهنگ معین
معنی کلمه جنگلبان در فرهنگ عمید
معنی کلمه جنگلبان در فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه مامور حفاظت جنگل است نگهبان جنگل .
معنی کلمه جنگلبان در فرهنگستان زبان و ادب
{forest guard} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] فردی که مسئولیت ادارۀ کوچک ترین واحد جنگلی را زیر نظر سرجنگلبان بر عهده داشته باشد
جملاتی از کاربرد کلمه جنگلبان
این گونه در خدمت جنگلبانان به شناسایی کوهستانها و به کمک کوهنوردان جهت پیدا کردن مسیر صحیح تربیت میشوند، این نمونه قادر است مسیر بسیار طولانی را بدون توقف حرکت کند و شناسایی مناطق از طریق بوی خاک آن منطقه برایشان امکانپذیر است.
یک جنگلبان متاهل ژاپنی در طول جنگ جهانی دوم برای مدیریت جنگلها به هندوچین فرستاده میشود. او با یک تایپیست جوان ژاپنی آشنا میشود و قول میدهد همسرش را ترک کند اما به قولش عمل نمیکند. پس از جنگ، او دوباره ظاهر شده و ماجرا از سر گرفته میشود...
چند ماه بعد از اپرای عروسی، موسورگسکی ۲۹ ساله به نوشتن اپرا بر اساس داستان بوریس گودونف پرداخت. او این کار را با وام گرفتن و شکلدادن به نمایشنامهٔ پوشکین و با توجه به کتاب تاریخ نیکلای میخائیلوویچ کارامزین انجام داد. عمده دستنوشتهٔ این کار در حالی که با دوستانش زندگی میکرد و همزمان برای وزارت جنگلبانی کار میکرد به پایان رسید. در ۱۷۸۱، اپرای تمام شده برای اجرای تئاتری رد شد. سال بعد، زمانی که با ریمسکی کورساکف همخانه بود، تغییراتی بیش از آنچه در تئاتر از او خواسته بودند در اپرا اعمال کرد. این نسخه پذیرفته شد و احتمالاً در مه ۱۸۷۲ و سه گزیده از آن در تئاتر مارینسکی در ۱۸۷۳ به صحنه رفت.