جنم

معنی کلمه جنم در لغت نامه دهخدا

جنم. [ ج َ ن َ ]( اِ ) شکل و هیأت. صورت. قیافه. ( ناظم الاطباء ). || ذات. سرشت. طبیعت. ( فرهنگ فارسی معین ): جنم فلانی بد است ، فلانی بدجنم است ؛ بدخو و بدخلق است.

معنی کلمه جنم در فرهنگ معین

(جَ نَ ) (اِ. ) ۱ - ذات ، سرشت . ۲ - صورت ، قیافه .

معنی کلمه جنم در فرهنگ عمید

۱. سرشت، ذات.
۲. [مجاز] توانایی، شایستگی.

معنی کلمه جنم در فرهنگ فارسی

شکل، صورت، هیکل، قیافه، سرشت، ذات
۱- صورت هیات قیافه . ۲- ذات سرشت طبیعت : ( ( جنم فلانی بداست . ) )

معنی کلمه جنم در ویکی واژه

ذات، سرشت.
صورت، قیافه.

جملاتی از کاربرد کلمه جنم

عشق کسی می کشدم گوش کشان می بردم تیر بلا می رسدم زان همه تن چون مجنم
آب ناخورده از این برکه نیلوفر گون همچو نیلوفر تا حلق چرا در لجنم
گه ملک گه جنم و گاهی پری گاه حیوان گاه انسانیم ما
در این دیار چه خاکی به سر توانم کرد به هرکجا که روم اوفتاده در لجنم
(و اندر تاویل این آیت گوییم که مردان عالم کهین – که مردم است – پیغامبرانند که مصلحت خلق اندر قیام ایشان است به کار خلق، چنانکه مصلحت زنان اندر قیام مردان است به کار ایشان، چنانکه خدای تعالی همی گوید، قوله: (الرجال قومون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض). و تاویل این آیت تفضیل پیغامبران را همی خواهد بر امت که ایشان (ع) مردان امتند، چنانکه دیگر جای همی گوید، قوله: (و لقد اتینا بنی اسرءیل الکتب و الحکم و النبوه و رزقنهم من الطیب و فضلنهم علی العلمین). و مر رسول را (ع) به کار امت فرمود ایستادن، بدین آیت، قوله: (یایها المدثر قم فانذر)، چنانکه مردان ایستند به کار زنان. و اگر بدانچه مردی را بر زنی پادشاهی است، مرد از زن فاضل تر است به قول خدای تعالی، و بدانچه زن از مرد کم تر است به فضل، مرد بر او پادشاست، چرا آن کس که او از خدای تعالی بر خلق پادشاه شود، چنانکه محمد مصطفی (ص) پادشاه شده است، فاضل تر از همه خلق نیست؟ و چرا روا نباشد که همه خلق که امت اویند به جنملگی به منزلت زنی باشند و او – اگر خدای تعالی بر ایشان مفضل است – مرد ایشان باشد؟ و چو درست کردیم که پیغامبران (ع) از جملگی مردم به منزلت مردانند و پیغمبران همه فرزندان یک نسب اند، چنانکه خدای تعالی همی گوید، قوله: (ان الله اصطفی ءادم و نوحا و ءال ابرهیم و ءال عمرن علی العلمین ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم)، گوییم که تاویل قول خدای که گفت: پدر کسی نیست از مردان شما، آن است که همی گوید: پس از او پیغامبری نخواهد بودن، و آن پیغامبر مردی باشد از مردان عالم نوع مردم. و این قول دلیل است بر ختم نبوت بدو (ص) و لیکن مرموز است، ابر عقب این قول به تصریح گفت: (و لکن رسول الله و خاتم النبیین)، و مر آن رمز پوشیده را آشکار کرد و موکد گردانید. و بدین تاویل که مر این آیت را به جود خداوند حق (ع) گفتیم، ظاهر شد که پیغامبران مردان حق اند و از عالم نوع مردم به منزلت مردمند از عالم جسم. و به ظهور این معنی از این تاویل، ظاهر شد که اوصیای پیغامبران به منزلت حیوان اند و امامان حق از فرزندان ایشان (ع) به منزلت نبات اند از این عالم سخن گوی، چنانکه پیش از این شرح این دادیم.)
(و این غلط مر این مرد را و دیگر کسان را که خلا را جوهری ثابت گفته اند بدان افتاده است که مر هیولی را اجزای مکان گیر نهاده اند و مر آن خلا را که گفته اند که جزو هیولی اندر اوست، مکان جزوی گفتند و مر آن مکان را که جسم مرکب اندر اوست، مکان مطلق کلی گفتند تا قولشان چنان آمد که خلا اندر خلاست، و هر کسی داند که مکان را به مکان حاجت نیست. حاجنمند مکان متمکن است نه مکان، و چو اندر مکان سخن گوییم اندر این کتاب، استقصا اندر آن به واجبی بکنیم.)