جمع‌گرا

معنی کلمه جمع‌گرا در فرهنگستان زبان و ادب

{collectivist} [جامعه شناسی] فردی که قائل به جمع گرایی است

معنی کلمه جمع‌گرا در ویکی واژه

فردی که قائل به جمع‌گرایی است.

جملاتی از کاربرد کلمه جمع‌گرا

- نظریه مناقشۀ حیثیتی- اعضای فرهنگ‌های جمع‌گرا و با زمینۀ بالا که نگران آبروی خود هستند، به مدیریت نزاع با دیگری از طریق طفره‌روی، بزرگواری یا مصالحه می‌پردازند. افراد متعلق به فرهنگ‌های فردگرا و با زمینه پایین با سلطه یا از طریق حل مسئله به مدیریت منازعه می‌پردازند.
مفهوم‌بندی‌های مشترکی از صفاتی وجود دارند که فرهنگ‌های جمع‌گرا و فردگرا را تعریف می‌کنند. عملیاتی‌کردن ادراک هویت‌های فرهنگی در این قالب صورت می‌گیرد که فرهنگ‌ها ایستا و همگن باشند؛ هنگامی که در واقع فرهنگ‌ها در داخل کشورها ماهیتی چندقومیتی داشته و افراد در این زمینه که چگونه تفاوت‌های فرهنگی را درونی ساخته و بروز می‌دهند، از یکدیگر متفاوت‌اند.
اغلب پنداشته می‌شود آنچه در یک فرهنگ صادق است برای تک تکِ افرادِ درون آن فرهنگ نیز درست می‌باشد. به عبارتِ دیگر افراد درونِ یک فرهنگِ فردگرا، همگی فردگرا بوده (فرد محوری) و آن‌هایی که در فرهنگِ جمع‌گرا زندگی می‌کنند همگی جمع‌گرا هستند (جمع محوری). باید گفت که این دیدگاه همیشه صحیح نیست. تریاندیس و همکارانش (۲۰۰۱) چندین فرهنگ را مطالعه کردند و به این نتیجه رسیدند که حدود % ۶۰ افرادی که در یک فرهنگِ فرد گرا زندگی می‌کنند فرد محور هستند. در فرهنگ‌های جمع گرا نیز حدود %۶۰ از افراد جمع محور بودند؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بینِ خصوصیاتِ یک فرهنگ و افراد درون فرهنگِ مزبور رابطهٔ کاملاً مستقیم وجود ندارد.
قبیله آرواکی در کنار قبیله واکائی از نوعی ساختار اجتماعی جمع‌گرایانه بهره می‌بردند که هر یک را قادر می‌ساخت تا با موفقیت از مناطق زراعی برای کشاورزی و چمن زار برای دامداری در فلات غربی بهره‌برداری کنند. شواهد باستان‌شناسی نیز همین موضوع را اثبات می‌کند که آرواکی‌ها عمدتاً دامپرور و عشایر بوده‌اند که در چراگاه‌های دره ابرو عمدتاً به دامپروری می‌پرداختند.
در میان جریان‌های کلاسیک آنارشیست، متوالیسم و فردگرایی پذیرفته شده بودند. جریانات عمدهٔ آنارشیسم اجتماعی (جمع‌گرایی، آنارکو-کمونیسم و آنارکو-سندیکالیسم) به دنبال آن‌ها رشد کردند و از نظر جنبه‌های سازمانی و اقتصادی، جامعهٔ ایدئال متفاوت خود را داشتند.
اجتماعی‌گری درجه‌ای است که افراد در یک جمعیت جانوران میل به پیوند در گروه‌های اجتماعی (جمع‌گرایی) دارند و جامعه همکار را تشکیل می‌دهند.
اصطلاح سوسیالیسم که از دهه ۱۸۳۰ به بعد در فرانسه و بریتانیا استفاده شد، مستقیماً با آن چیزی مرتبط است که اجتماعی نامیده می‌شود. در اصل، سوسیالیست‌های اولیه ادعا می‌کردند ظهور جوامع رقابتی همچون بازار، «آزادی، برابری و برادری» را برای همه شهروندان ایجاد نمی‌کند و برای مقابله با مسایل اجتماعی، بی‌عدالتی‌ها و نارضایتی‌ها نیازمند مداخله سیاست و اصلاحات اجتماعی است. موضوعی که ژان ژاک روسو فرانسوی در اثر کلاسیک خود قرارداد اجتماعی به‌طور مفصل در مورد آن صحبت می‌کند. در واقع، اصطلاح «سوسیالیست» اغلب به جای تعاون، «متقابل‌گرایی»، «انجمن‌گرایی» و جمع‌گرایی استفاده می‌شد. با اشاره به سازماندهی بنگاه اقتصادی که سوسیالیست‌ها از شرکت خصوصی و ساختارهای سازمانی ذاتی سرمایه‌داری حمایت کردند.
رند با جمع‌گرایی مخالف بود. او باور نداشت نوع بشر ذاتاً و طبیعتاً خودخواه است. او شواهد علمی را می‌پذیرفت که انسان در دوره گردآوری-شکار باید با بقیه همکاری می‌کرده تا اجتماعشان زنده بماند. اما می‌گفت فرگشت تمدن به جایی رسیده که دیگر نیازی به این رفتار «بدوی» نیست و باید از نظر اخلاقی از آن پرهیز کرد.