جمع بستن

معنی کلمه جمع بستن در لغت نامه دهخدا

جمع بستن. [ ج َ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) جمع آوردن. ( فرهنگ فارسی معین ). || کلمه مفرد را بصورت جمع درآوردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه جمع بستن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) کلم. مفرد را بصورت جمع در آوردن

معنی کلمه جمع بستن در ویکی واژه

sommare

جملاتی از کاربرد کلمه جمع بستن

جمع بستند دخل او با خرج آسمان و زمین درو شد درج
غم روزی و تو کل نشود با هم جمع بستن توشه درین ره به کمر زنارست
۵- جمع بستن عدد با اسم در جمله در زبان پهلوی اشکانی
پروفسور ریچارد دیویس می‌گوید: برهمکنش زبان فارسی از زبان عربی تنها به واژگان بسنده می کند و زبان عربی، برهمکنش و تاثیری بر ریخت‌شناسی زبان فارسی نداشته‌است به جز چند مورد مانند روش جمع بستن در زبان عربی که برای آن دسته از واژگانی که از عربی به فارسی آمده، بکار گرفته می‌شوند همانگونه که در زبان انگلیسی هم واژگان وام گرفته از لاتین به همان گونه لاتینی خود جمع بسته می‌شوند؛ و به همین روش هسته زبان و واژگان فارسی از زبان پهلوی و پارسی میانه جابه‌جا شده‌است و دستور زبان فارسی یکسان با سایر زبانهای اروپایی هم دوره خود است.