جلافت

معنی کلمه جلافت در لغت نامه دهخدا

جلافت. [ ج ِ ف َ ] ( ع مص ) میان تهی بودن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مجازاً بمعنی جهل و حماقت مأخوذ از جلف بکسر که بمعنی خم تهی و حیوان شکم دریده تهی کرده است. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). بی مغزی و سبکی و تهی میانی.
- جلافت داشتن ؛ بی مغز و سبک و میان تهی بودن. ( ناظم الاطباء ).
- جلافت کردن ؛ بی مغزی و سبکی کردن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به جلافةشود.
جلافة. [ ج َ ف َ ] ( ع مص ) درشت خوی و گول گردیدن. ( منتهی الارب ). جلف شدن. ( ذیل اقرب الموارد از لسان ). رجوع به جَلَف و جلافت شود.

معنی کلمه جلافت در فرهنگ معین

(جَ فَ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - میان تهی بودن . ۲ - بدخُلقی کردن . ۳ - سبکسری ، بی - خردی .

معنی کلمه جلافت در فرهنگ عمید

۱. جلف بودن، سبکی.
۲. درشت خویی.
۳. بی مغزی، کودنی.

معنی کلمه جلافت در فرهنگ فارسی

درشتخوشدن، میان تهی بودن، بی مغزی، سبکی، کودنی
۱-( مصدر ) میان تهی بودن . ۲- ( اسم ) بیمغزی حماقت .

معنی کلمه جلافت در ویکی واژه

میان تهی بودن.
بدخُلقی کردن.
سبکسری، بی - خردی.

جملاتی از کاربرد کلمه جلافت

عائشه گفت: رسول بآن صحرا بیرون شد، روی بوادی رکام نهاد، ایشان جلافت و عداوت وی با مصطفی (ص) شناختند. از پی رسول بیرون آمدند. چون رسول بازگشت، ایشان را دید که میشتافتند. گفتند: یا رسول اللَّه چرا تنها باین وادی آمدی، پس از آنکه دانستی که جای رکام کافر است، و پیوسته در قصد تو است. رسول خدا بخندید، گفت: «یا ابا بکر أ لیس یقول اللَّه عز و جل: وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»؟
دیوانگی و سفاهتی مخلوط پس کبر و جلافتی بدان منضم