معنی کلمه جریره در لغت نامه دهخدا
- ضامن جریرة ؛ اصطلاحی فقهی است و آن این که در صورت اجتماع شرایط بخصوص ، شخص یکی از طبقات وراث محسوب میشود. رجوع به ضمان و ارث شود.
- ضمان جریرة ؛ اصطلاح فقهی است. رجوع به ارث و ضمان شود.
- ولاء جریرة ؛ اصطلاحی است در فقه که در شرایط خاصی یکی از موجبات ارث است. رجوع به ارث و ضمان شود.
|| برای کسی. بخاطر کسی : فعلته من جریرتک ؛ یعنی کردم آن را از بهر تو. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
جریرة. [ ج ُ رَ رَ ] ( اِخ ) نام آبی است که آنرا جریرة گویند. اصمعی گوید: در پایین قطی در سمت مشرق جریر وادیی است ازآن ِ بنی اسد و در آن آبی است بنام جریرة. ( از معجم البلدان ).
جریره. [ ج َ رَ ] ( اِخ ) نام دختر پیران ویسه است که زن سیاوش بود و فرود پسر او است. ( برهان ) ( آنندراج ). نام دختر پیران ، زن سیاوش. ( لغات شاهنامه تألیف شفق ص 101 ). نام دختر بزرگ پیران ویسه ، زن سیاوش که بدست طوس کشته شد. ( یادداشت مؤلف ) :
پس پرده من [ پیران ] چهارند خرد
چو باید ترا [ سیاوش را ] بنده باید شمرد
از ایشان جریره است مهتر بسال
که از خوبرویان ندارد همال.فردوسی ( از حاشیه برهان چ معین ).ز خوبان جریره مرا درخور است
که پیوند از خان تو بهتر است.فردوسی.جریره زنی بود مام فرود
ز بهر سیاوش دلش پر ز دود.فردوسی.پس از داخل شدن به توران پیران ویسه سپهبد افراسیاب دختر خود جریره را بدو داد. از او پسری آمد موسوم به فرودو پس از چندی سیاوش بمیل خودِ پیران ، دختر افراسیاب را موسوم به فرنگیس به زنی گرفت. ( از یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 232 ). و سیاوش را همچنین کیخسرو بود از فرنگیس دختر افراسیاب و فرود از جریره دختر پیران ویسه و به روایتی گویند خواهر بود پیران را. ( از مجمل التواریخ و القصص ص 29 ).