جر خوردن

معنی کلمه جر خوردن در لغت نامه دهخدا

جر خوردن. [ ج ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) دریدن با آوازی ، چنانکه کاغذ و پارچه آهاردار وجز آن. ( یادداشت مؤلف ). جریدن. ( یادداشت مؤلف ). || بدرازا پاره شدن. ( یادداشت مؤلف ). دریدن کاغذ و پارچه با دست بطوری که آواز از آن برآید.

معنی کلمه جر خوردن در فرهنگ معین

(جِ. خُ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) پاره شدن .

جملاتی از کاربرد کلمه جر خوردن

هیتلر جنگ جهانی اول را به عنوان «بزرگ‌ترین در میان همه تجربه‌ها» توصیف کرد و توسط افسران مافوقش به خاطر شجاعت مورد تحسین واقع شد. حضور در جنگ حس میهن‌پرستی او را تقویت کرد و شکست و تحقیر آلمان باعث شوکه شدن او شد. ناراحتی که به دلیل شکست به او تحمیل شد، سرآغاز شکل گرفتن ایدئولوژی او گردید. مانند سایر میهن‌پرستان آلمانی، هیتلر به «از پشت خنجر خوردن»[و ۲۴] معتقد بود؛ به اینکه ارتش آلمان در «میدان نبرد جنگ را نباخت»، بلکه توسط غیرنظامی‌ها از «از پشت خنجر خورد.» او یهودیان، مارکسیست‌ها و کسانی که عهدنامه آتش‌بس را برای پایان دادن به جنگ امضا کردند (کسانی که بعدها به «مجرمان نوامبر» معروف شدند) را به خاطر شکست آلمان سرزنش می‌کرد.
باده هجر خوردنم، رنج خمار در تنم جز ز حلاوت لبش نشکند این خمار من