جذبی. [ ج َ ] ( اِخ ) جذبی خلف شاه قلیخان. اصلش از اکراد حوالی بغداد است به هندوستان رفته و در آنجا بشجاعت مشهور شده است. وی طبع خوشی داشت و ابیات زیر از اوست : من آن نیم که بقاصد دهم نشانه خویش که سازدش ز پی مدعا بهانه خویش. بود در دست او دل از نگاه غیر چون مرغی که طفل مکتب از بیم معلم سر دهد زودش.( از آتشکده آذر چ قدیم ص 12 ). جذبی. [ ج َ ] ( اِخ ) نام شاعری است از اهالی خوانسار و این بیت از اوست : جز درد تو در جهان ندیدم یاری که دلی دور [ درو ] توان بست.( از قاموس الاعلام ترکی ).
معنی کلمه جذبی در فرهنگ فارسی
نام شاعریست از اهالی خوانسار
جملاتی از کاربرد کلمه جذبی
پس یکی فعل بیند و اندر دید فعل به چشم سر فاعل بیند و به چشم سَر فعل و یکی را محبت از کل برباید تا همه فاعل بیند. پس طریق این استدلالی بود و از آنِ آن جذبی. معنی آن بود که یکی مستدل بود تا اثبات دلایل حقایق آن بر وی عیان کند و یکی مجذوب و ربوده باشد؛ یعنی دلایل و حقایق وی را حجاب آید؛ «لأنّ مَنْ عَرَفَ شیئاً لایَهابُ غَیْرَه، و مَن أحَبَّ شیئاً لایُطالِعُ غیرَه، فترکوا المنازعةَ مع اللّهِ و الاعتراضَ علیه فی احکامه و أفعاله.» آن که بشناسد با غیر نیارامد و آن که دوست دارد غیر نبیند. پس بر فعل خصومت نکند تا منازع نباشد و بر کردار اعتراض نکند تا متصرف نباشد.
سنگین دلان شدند ز اهل طمع خلاص جذبی که بود در دل آهن ربا نماند
چنان جذبی که از وی در نیاید ز دیدارت بخود دیگر نیاید
با چنین جذبی که بیرون میکشم از خانهاش گر نگردم بیخبر، از پیش من چون میرود؟
وقتی یک ابرنواختر رصد (نپاهیده) شد، میتوان آن را بنابر رویهٔ مینکوفسکی-تسوئیکی دستهبندی کرد. این دسته (کتاگر) بر مبنای خطوط جذبیای است که در طیفش نمایان میشود. یک ابرنواختر ابتدا بر مبنای این که نوع یک هست یا نوع دو دستهبندی میشود، بعد بر مبنای ویژگیهای مشخصتری زیر-کتاگُریده میشود.
این یکی جذبی که شیطانی بود وان دگر جذبی که رحمانی بود
بودجه پژوهشی دانشگاه از سال ۱۳۷۵ با یک درصد شهریه دریافتی ۳۴ درصد در هر سال برخوردار بوده و به ۳۷۲ میلیارد ریال در سال ۱۳۸۴ افزایش یافته است. همچنین درصد بودجه هزینه شده در امر پژوهش به کل بودجه اختصاص یافته به پژوهش در سال اول فقط حدود ۱۲ درصد بود، با روندی افزایشی با درصد جذبی حدود ۴۰ درصد در سال ۱۳۸۴ به حدود ۲۳۵ میلیارد ریال افزایش یافته است.
وقتی که طیف یک ابرنواختر نوع دو آزموده شد، بهطور معمول خطوط جذبی بالمر را نشان میدهد - تراوش کاسته شده در بسامدهای شاخصی که اتمهای هیدروژن انرژی را جذب کردهاند. از حضور این خطوط استفاده میشود تا این نوع از ابرنواخترها از ابرنواخترهای نوع یکم ای تمیز داده شوند.
عشق هر چند بین بین آمد میل و جذبی ز جانبین آمد
چنان جذبی که دور از شه نگردد بسوزندش اگر، آگه نگردد
اربیم، عنصری سه ظرفیتی است. شکل خالص آن، فلزی نرم و در عین حال، در مجاورت هوا پایدار است و برخلاف بعضی عناصر خاکی کمیاب دیگر، به سرعت اکسید نمیشود. نمکهای اربیم به رنگ صورتی هستند و خطوط طیف جذبی آن در محدوده نور مرئی، فرابنفش و نزدیک فروسرخ قرار دارند. اربیم هیچ نقش زیستشناختی شناخته شدهای ندارد، ولی ممکن است بر سوخت و ساز بدن تأثیر بگذارد.
این چنین جذبیست نی هر جذب عام که نهادش فضل احمد والسلام
استفاده از اثر داپلر برای نور در نجوم به دانش ما بستگی دارد که طیف ستارهها یکدست نیستند. آنها خطوط جذبی را در فرکانسهای کاملاً مشخصی که با انرژی مورد نیاز برای تحریک الکترون در عناصر مختلف از یک سطح به سطح دیگر همبستگی دارند، به نمایش میگذارند. اثر داپلر در این واقعیت قابل تشخیص است که خطوط جذب همیشه در فرکانسهای حاصل از طیف منبع نور ساکن نیستند. از آنجا که نور آبی فرکانس بالاتری نسبت به نور قرمز دارد، خطوط طیفی یک منبع نور نجومی در حال نزدیک شدن یک تغییر آبی و آنهایی که از یک منبع نور نجومی در حال عقبنشینی هستند یک تغییر قرمز نشان میدهند.
ای نجف جذبی که بسیار آرزومند توام ای مدینه شفقتی بی تو ندارم صابری
از بخت می خواهم مدد جذبی ز زلف یار هم تا باز خاک راه او در دیده سازم توتیا
در آغاز طیفسنجی شیدسپهر، خطهای جذبی پیدا شده بود که با هیچیک از عنصرهای شیمیایی شناخته شده همخوانی نداشت. در ۱۸۶۸ نورمن لاکیر حدس زد که این خطهای جذبی مربوط به یک عنصر تازه است. او این عنصر تازه را هلیم نامید، این نام، یادآور خورشیدخدای یونان، هلیوس بود. پس از ۲۵ سال، دانشمندان برای نخستین بار توانستند هلیم را در زمین درون ظرفی جمعآوری کنند و از دیگر عنصرها جدا کنند.