جداشدگی
معنی کلمه جداشدگی در لغت نامه دهخدا

جداشدگی

معنی کلمه جداشدگی در لغت نامه دهخدا

جداشدگی. [ ج ُ ش ُ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) تفریق و انفصال و حالت جدایی. ( ناظم الاطباء ). عمل آنچه جدا میشود.

معنی کلمه جداشدگی در فرهنگ فارسی

تفریق و انفصال و حالت جدایی عمل آنچه جدا میشود .

معنی کلمه جداشدگی در فرهنگستان زبان و ادب

{isolation} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] وضعیت داده ای که در هنگام پردازش آن در یک تراکنش، سامانه اجازه ندهد دیگر تراکنش ها از آن بهره برداری کنند

معنی کلمه جداشدگی در دانشنامه عمومی

جداشدگی (رودخانه). در زمین شناسی رسوبی و ژئومورفولوژی رودخانه ای، جداشدگی ( به انگلیسی: Avulsion ) ، عبارت است از رها شدن سریع یک کانال رودخانه و تشکیل یک کانال رودخانه جدید. جداشدگی ها در نتیجه شیب های کانالی رخ می دهند که شیب بسیار کمتری دارند. شیب رودخانه اگر مسیر جدیدی را برود، بیشتر است.
جداشدگی در دلتاهای رودخانه ها رایج است، جایی که رسوبات به هنگام ورود رودخانه به اقیانوس و شیب کانال معمولاً بسیار کوچک است. این فرایند به عنوان جابجایی دلتا ( delta switching ) نیز شناخته می شود.
هنگامی که این جداشدگی رخ می دهد، کانال جدید رسوب را به اقیانوس منتقل می کند و یک لوب دلتایی جدید می سازد. دلتای رهاشده در نهایت فروکش می کند.
معنی کلمه جداشدگی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه جداشدگی در فرهنگستان زبان و ادب

جملاتی از کاربرد کلمه جداشدگی

استنهولم و گاراوی در سال ۱۹۹۹ به کمک تحلیل بسته‌های موج در مکانیک کوانتومی توانستند ثابت کنند که امکان رویت پدیده اشترن گرلاخ برای الکترون‌های آزاد وجود دارد.[نیازمند منبع] در سال ۲۰۰۱ باتلان و گالوپ نشان دادند که با توجه به تقریب نیمه کلاسیک جداشدگی اسپین‌ها از هم امکان‌پذیر است.[نیازمند منبع]
در اثر این جداشدگی و با نمایان شدن ریشه‌های گالاکتوزی زیرین در گلیکوپروتئین‌ها، سلول‌های هپاتوسیت کبد به سرعت آنها را از طریق گیرنده‌های آسیالوگلیکوپروتئین در سلول‌های کوپفر خود، از جریان خون پاک می‌کنند.