جداجدا. [ ج ُ ج ُ ] ( ق مرکب ) یک یک. جداگانه. علیحده. متفرق. منفصل از هم. ( ناظم الاطباء ). یکی یکی. منفرد. تنها. بِداد. جُداجُد : جداجدا امیر هر کسی را میخواند و حال خراسان و مخالفان و حاجب و جنگ که رفت بازمی پرسید تا او را چون آفتاب روشن گشت هرچه رفته بود. ( تاریخ بیهقی ص 559 ). این سطرهای چین که به پیری به روی ماست هر یک جداجدا خط معزولی قواست.صائب.
معنی کلمه جداجدا در فرهنگ فارسی
یک یک جداگانه علی حده .
جملاتی از کاربرد کلمه جداجدا
چه عشوه غمزه چه ناز و کرشمه از هر سو جداجدا به دلم ترکتاز می آرد
نکته های گرانبها می سفت هر یکی را جداجدا می گفت
«سرنام» و «سرواژه» هر دو از انواع کوتهنوشت هستند. تفاوت آنها در این است که در سرواژه، حروف بهصورت جداجدا تلفظ میشود (مانند بیبیسی)؛ ولی در «سرنام»، حروف بهصورت یک کلمهٔ تکی تلفظ میشود و یک واژهٔ جدید را تشکیل میدهد؛ مانند نزاجا، که سرنام نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
و چون به دیوار جنوبی بازگردی از آن گوشه مقدار دویست گز پوشش نیست و ساحت است و پوشش مسجد بزرگ که مقصوره در اوست بر دیوار جنوبی است و غربی. این پوشش را چهارصد و بیست ارش طول است در صد و پنجاه ارش عرض و دویست و هشتاد ستون رخامی است و بر سر اسطوانهها طاقی از سنگ درزده و همه میآن دو ستون شش گز است همه فرش رخام ملون انداخته و درزها را به ارزیز گرفته و مقصوره بر وسط دیوار جنوبی است بسیار بزرگ چنان که شانزده ستون در آنجاست. و قبهای نیز عظیم بزرگ منقش به مینا چنان که صفت کرده آمد و در آن جا حصیرهایی مغربی انداخته و قندیلها و مسرجها جداجدا به سلسلهها آویخته است. و محرابی بزرگ ساختهاند همه منقّش به مینا و دو جانب محراب دو عمود رخام است به رنگ عقیق سرخ، و تمامت ازاره مقصوره رخامهای ملون و بر دست راست محراب معاویه است، و بر دست چپ محراب عمر است رضی الله عنه، و سقف این مسجد به چوب پوشیده است منقش و متکلف و بر دیوار مقصوره که با جانب ساحت است پانزده درگاه است، درهای به تکلف بر آنجا نهاده هر یک ده گز علو در شش گز عرض، ده از آن جمله بر آن دیوار که چهارصد و بیست گز است، و پنج بر آنکه صد و پنجاه گز است، و از جمله آن درها یکی برنجی بیش از حد به تکلف و نیکویی ساختهاند چنان که گویی زرین است به سیم سوخته نقش کرده و نام مأمون خلیفه بر آنجاست، گویند مأمون از بغداد فرستاده است و چون همه درها باز کنند اندرون مسجد چنان روشن شود که گویی ساحت بیسقف است اما وقتی که باد و باران باشد و درها باز نکنند روشنی از روزنها باشد.