جاویدن. [ دَ ] ( مص ) درپهلوی جوتن ( جویدن )، و در کردی جوین ، جون ( جویدن )، و در افغانی ژوول ، ژوگل و در بلوچی جایگ و در پهلوی جوییتن بمعنی جویدن ، گفتن آمده ، مضغ کردن. ( از حاشیه برهان چ معین ). - امثال : تعریف خود کردن پنبه جاویدن است ، نظیر: ستودن خود پنبه جاویدن است. ( از امثال و حکم دهخدا ). || فریاد کردن مرغان. ( ناظم الاطباء ). || تف انداختن. ( ناظم الاطباء ) ( حاشیه برهان چ معین ).
معنی کلمه جاویدن در فرهنگ معین
(دَ ) [ په . ] (مص م . ) جویدن .
معنی کلمه جاویدن در فرهنگ عمید
=جویدن
معنی کلمه جاویدن در ویکی واژه
جویدن.
جملاتی از کاربرد کلمه جاویدن
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وعده داد اللَّه منافقان را مردان و زنان، وَ الْکُفَّارَ و کافران را، نارَ جَهَنَّمَ آتش دوزخ، خالِدِینَ فِیها جاویدند اندر آن، هِیَ حَسْبُهُمْ آن بسنده است ایشان را، وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ و لعنت خدای بر ایشان وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِیمٌ. (۶۸) و ایشان را عذابی پاینده.
جاویدنامه
عشاق که ماه عالم جاویدند مانندهٔ من شوند در امیدند
جهان ای پسر ملک جاویدنیست ز دنیا وفاداری امید نیست
حی جاویدند رندانی که بوسی از لبش خورده اند و زندگی از آب حیوان دیده اند
مقیّدان طبیعت اسیر جاویدند خوشا به حالت آزادگان قید شکن
روزی از آن سرور پرسیدند که «بزرگترین و کریمترین مردم کیست؟ فرمود: هر که بیشتر در فکر مردن باشد و زیادتر مستعد و مهیای مرگ شده باشد ایشانند زیرکان که دریافتند شرف و بزرگی دنیا و کرامت و نعمت آخرت را» و از آن جناب مروی است که فرمود: «چاره ای از مردن نیست، مرگ آمد با آنچه در آن هست و آورد روح راحت و رو آوردن مبارک را به بهشت برین برای کسانی که اهل سرای جاویدند که سعیشان از برای آنجا، و شوقشان به سوی آن بود» و فرمود که «مرگ تحفه و هدیه مومن است» بلی:
همه حیران خورشیدند اینجا حقیقت بود جاویدند اینجا
دمت ای پیر مرا زنده جاویدنمود جان فدای تو و انفاس مسیحائی تو