جا داشتن

معنی کلمه جا داشتن در لغت نامه دهخدا

جا داشتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) گنجایش داشتن. ظرفیت داشتن. وسعت داشتن. || نگاهبان ساختن. کسی را به نگاهبانی گماشتن :
بنوبت تو جا دار از پاسبان
کسانی که هم گرد و هم پهلوان.اسدی.

معنی کلمه جا داشتن در فرهنگ معین

(تَ )(مص ل . )۱ - گنجایش داشتن ، ظرفیت داشتن . ۲ - نگاهبان ساختن . ۳ - (عا. ) سزاوار بودن .

معنی کلمه جا داشتن در ویکی واژه

گنجایش داشتن، ظرفیت داشتن.
نگاهبان ساختن.
سزاوار بودن.

جملاتی از کاربرد کلمه جا داشتن

ابن اثیر، مجدالدین ابوالسعادات، مولف جامع الاصول و النهایه در زمینه ی نوادر حدیث، از بزرگانی بود که نزد پادشاهان منزلتی بجا داشتند و منصب های مختلفی را بعهده گرفته بود.
برآمیختند آن کجا داشتند به گاه خورش دوک بگذاشتند