ثریه

معنی کلمه ثریه در لغت نامه دهخدا

( ثریة ) ثریة. [ ث َ ری ی َ ] ( ع ص ) أرض ثریه ؛ زمینی تر شده و نم دار بعد از آنکه خشک و یابس بود.

معنی کلمه ثریه در فرهنگ فارسی

ارض ثریه زمینی تر شده و نم دار بعد از آنکه خشک و یابس بود

معنی کلمه ثریه در ویکی واژه

به زبان فارسی ثریا از نام‌های زنانه گویش بهاری‌.

جملاتی از کاربرد کلمه ثریه

ز شرم بی اثریهاست اشک من رنگین که از تپانچه بود چهره یتیمان سرخ
بلبل نگوید این زمان، لحن و سرود تازیان قمری نگرداند زبان، بر شعر ابن طثریه
آشفتگی آیینهٔ تجرید جنون کن پرچم‌گل شهرت اثریهاست علم را
داغم ز دست بی‌اثریهای آه خویش این آتش فسرده چه‌گویم به جان‌کیست
ناله‌ام داغ شد از بی ‌اثریها بیدل تیغ چون منفعل افتاد سپر می‌بندد
قدرت افسانهٔ ابرام نخواهد بیدل نفس ازبی‌اثریها به دعا می‌پیچد