تیماردار

معنی کلمه تیماردار در لغت نامه دهخدا

تیماردار. ( نف مرکب ) پرستار. خادم. غمخوار. متعهد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
همه پرگناهان که پیش تو اند
نه تیماردار و نه خویش تو اند.فردوسی. || مغموم. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ):
نبرده گزینان اسفندیار
از آنجا برفتند تیماردار.دقیقی ( از یادداشت ایضاً ).رجوع به تیمار و دیگر ترکیبهای آن شود. || ضابط ملک و دارای شغل و کار. ( از ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تیماردار در فرهنگ معین

(ص فا. ) ۱ - غمخوار. ۲ - پرستار، خدمتکار.

معنی کلمه تیماردار در فرهنگ عمید

۱. غم خوار.
۲. پرستار.

معنی کلمه تیماردار در فرهنگ فارسی

پرستار، غمخوار، توجه وپرستاری
( صفت ) ۱- غمخوار . ۲- پرستار خدمتکار.

معنی کلمه تیماردار در ویکی واژه

غمخوار.
پرستار، خدمتکار.

جملاتی از کاربرد کلمه تیماردار

ندارم جز غم تو غمگساری نه جز تیمار تو تیمارداری
باشد اندر اصل خود خر پس شود تصحیف حر آنکه خواهد اصل هر اندوه مر تیماردار
ور نکردی خوار تیمار توام در چشم خلق وز غم و تیمار تو تیمارداری دارمی
وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ او بهمه چیز دانایست کارگزار و راست‌کار و تیماردار، بینا بهر چیز، دانا بهر کار، آگاه بهرگاه.
رب العالمین گفت اعتماد و تکیه بر اینان مکن و کارساز و تیماردار از خود ایشان را مپندار که اول و آخر منم، ابتدا و انتهاء کار و حال تو من شایم، ظاهر و باطن منم. ترا به داشت خود من دارم و نهایتهای تو من راست کنم.
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ اقوال مفسّران مختلف است در معنی جبت و طاغوت. عکرمة گفت: نام دو صنم‌اند که در میان مشرکان معروف بودند، و آن را عبادت میکردند، ضحاک گفت: جبت اینجا حیی اخطب است و طاغوت کعب اشرف. هر دو حاکمان جهودان بودند و سران ایشان. قومی گفتند: جبت نام بتان است و طاغوت نام سدنه بتان. و سدنه خدمتکاران و تیمارداران باشند. و گفته‌اند: جبت نامی است کهانت را، و طاغوت نامی است هر چه را بپرستند جز از خدا. و گفته‌اند هر چه اللَّه تعالی آن را حرام کرد آن را جبت گویند، و به‌
همین پرگناهان که پیش تواند نه تیماردار و نه خویش تواند
زمانی عندلیب از وی جدا نیست مگر نزدیک او تیماردار است
نبرده گزینان اسفندیار ازانجا برفتند تیماردار
برای حکم او بنهاد تن را بسی تیمارداری کرد زن را