معنی کلمه تیمارخوار در لغت نامه دهخدا تیمارخوار. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) غمین. اندوهگین. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : کفیدش دل از غم چو یک کفته نارکفیده شود سنگ تیمارخوار.رودکی ( از یادداشت ایضاً ).|| تیماری. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رجوع به همین کلمه شود.
جملاتی از کاربرد کلمه تیمارخوار بگفت ای دوست، مهر از کینه بشناس ز ما ناید به جز تیمارخواری کمر بستی پی بیمارداریش خلاصی دادی از تیمارخواریش بروزگار سلامت، رفیق و یار شفیق بروز سانحه، تیمارخوار و پشتیبان