تک‌گویی

تک‌گویی

معنی کلمه تک‌گویی در فرهنگستان زبان و ادب

{soliloquy, monolog / monologue} [هنرهای نمایشی] سخنانی که یک شخصیت به تنهایی بر روی صحنه بیان می کند

معنی کلمه تک‌گویی در دانشنامه عمومی

تک گویی یا مونولوگ یکی از شگردهای ادبیات داستانی و هنرهای نمایشی است که در آن شخصیت داستان یا گویندهٔ شعر خطابه یا داستان یا وصف و درددلی را به تنهایی، خطاب به خود یا بینندگان و شنوندگان، عرضه می کند و در برابر دیالوگ ( همگویی ) قرار می گیرد.
تک گویی ممکن است پاره ای از داستان و نمایشنامه را تشکیل دهد یا خود، داستان یا نمایشنامه ای مستقل باشد. قسمت های اولیهٔ شازده احتجاب نمونه ای از به کارگیری این شیوه در داستان است. همچنین یکی از مشهورترین تک گویی ها در ادبیات قطعهٔ «بودن یا نبودن» از نمایشنامه هملت اثر شکسپیر است.
تک گویی انواع گوناگونی دارد: تک گویی ساده، تک گویی نمایشی، حدیث نفس، تک گویی درونی.
• تک گویی ساده: دراین نوع تک گویی، مخاطبِ راوی، خواننده است.
• تک گویی نمایشی: مخاطبِ راوی، شخصیتی در داستان است و راوی او را مورد خطاب قرار می دهد.
• خودگویی یا حدیث نفس: هنگامی که راوی از مخاطب ( های ) خود بی خبر است. مثلاً در تئاتر بازیگری که با خود حرف می زند و غیرمستقیم اطلاعاتی به تماشاگر می دهد. این تک گویی خطاب به خود است.
• تک گویی درونی: بازگویی افکاری که در ذهن راوی می گذرد. ذهن خوانی شخصیت داستان بدون این که به زبان بیاید.
• جریان سیال ذهن: گونه ای تک گویی درونی است که فکرهای شخصیت داستان اغلب کلمه ها و جمله هایی آشفته و در هم است، و پایهٔ آن تداعی معانی بوده و خواننده را به طور غیرمستقیم با فکرها و واکنش شخصیت داستان نسبت به محیط اطرافش و سیر اندیشه و ناخودآگاه او آشنا می کند.

معنی کلمه تک‌گویی در دانشنامه آزاد فارسی

تَک گویی (soliloquy)
(یا: گفت وگوی با خود؛ حدیث نَفْس)در نمایش، اندیشیدن با صدای بُلند. تک گویی، گفتاری است برای استفادۀ تماشاگر/مخاطب و قاعدتاً در آن لحظه هیچ بازیگر دیگر حاضر در صحنه آن را نمی شنود.

معنی کلمه تک‌گویی در ویکی واژه

سخنانی که یک شخصیت به‌تنهایی بر روی صحنه بیان می‌کند.

جملاتی از کاربرد کلمه تک‌گویی

فصل قربانی کردن گوسفند در حاجی واشینگتن یکی از تأثیرگذارترین سکانس‌های سینمای ایران و از برجسته‌ترین نقطه‌های کارنامهٔ بازیگری عزت‌الله انتظامی است، چنان‌که جملهٔ «آیین چراغ خاموشی نیست» از تک‌گویی او در این صحنه، بر سنگ قبر علی حاتمی نیز حک شد.
شاعران پیشرو در عصر ویکتوریایی، آلفرد لرد تنیسون (۹۲-۱۸۰۹)، رابرت براونینگ (۸۹-۱۸۱۲)، الیزابت برت براونینگ (۶۱-۱۸۰۶) و متیو آرنولد (۸۸-۱۸۲۲) بودند. شعر در این دوره به‌شدت تحت تأثیر رمانتیسم بود اما در عین حال شیوه‌های خاصی خود را هم داشت. بهترین نمونه از این تمایزها کاربرد تک‌گویی نمایشی بود که توسط بسیاری از شاعران این دوره مورد استفاده قرار گرفت اما در سروده‌های رابرت براونینگ به اوج رسید. همچنین نقد ادبی در سدهٔ ۲۰ به‌تدریج توجهات را به سوی پیوندهای میان شعر ویکتوریایی و مدرنیسم کشاند.
یک سال قبل از آن تاریخ مارلون براندو در نمایشنامه‌ای با عنوان «کافه کنار جاده» به کارگردانی هارولد کاورمن و به تهیه‌کنندگی الیا کازان روی صحنه رفته بود. او به خصوص با اجرای یک تک‌گویی پنج دقیقه‌ای جمعیت را مجذوب خود کرد به‌طوری‌که در پایان اجرا همه تماشاچیان یک دقیقه برای او دست می‌زدند.
شعر متشکل از چهار بند است و حاصل تک‌گویی یا نجوای شاعر با خود است. درونمایهٔ شعر ابهام است که در بستری از تاریکی، اندوه، خرابی، گنگی، خفقان و استیصال شکل می‌گیرد. این ابهام ناشی از تباین و تنشی است که شاعر در تمام عناصر و کنش‌های شعر به وجود می‌آورد و مدام مخاطب را در برزخ میان گفتن و نگفتن یا دانستن و ندانستن نگه‌می‌دارد.
نمایشنامه «آخرین نوار کراپ» به صورت یک تک‌گویی است. این نمایشنامه داستان شخصی را به تصویر می‌کشد که خاطراتش را از طریق گوش دادن نوارهایی که خودش ضبط کرده مرور می‌کند. او معتاد به خوردن موز است که گاهی روی پوست موزها زمین می‌خورد.
نمایشنامهٔ بعدی آن‌ها نامش پرترهٔ مرد ریخته (نشر افراز، ۱۳۹۳) بود. این نمایشنامهٔ تک نفره، دربارهٔ زندگی و مرگ هنرمند بزرگ تئاتر ایران، عبدالحسین نوشین است. این تک‌گویی دو پرده‌ای نوشتن را در مرحلهٔ مختلف از زندگی‌اش نشان می‌دهد. پردهٔ اول مربوط به آخرین ساعت فرار او از ایران می‌شود. ما با نوشینی مواجه هستیم که در عین حال که می‌خواهد ترک وطن بکند، بی‌صبرانه منتظر بازگشت خودش به کشور است. در پردهٔ دوم بیست سال از فرار او می‌گذرد و او در آخرین ماه‌های زندگی‌اش در مسکو است؛ یعنی سال زمستان سال ۱۳۴۹. شخصیت اصلی نمایشنامه خود عبدالحسین نوشین است و تمام نقش‌های افراد دیگر را هم خودش برای ما بازی می‌کند.