تکییف

معنی کلمه تکییف در لغت نامه دهخدا

تکییف. [ ت َ ] ( ع مص ) نیک بریدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بریدن چیزی را. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تکییف در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - نیک بریدن . ۲ - کیفیتی معلوم قرار دادن برای شی ء.

معنی کلمه تکییف در ویکی واژه

نیک بریدن.
کیفیتی معلوم قرار دادن برای شی ء.

جملاتی از کاربرد کلمه تکییف

شیخ الاسلام انصاری قدّس اللَّه روحه گفت: توحید مسلمانان میان سه حرفست: اثبات صفت بی‌افراط، و نفی تشبیه بی‌تعطیل، و بر ظاهر برفتن بی‌تخلیط. حقیقت اثبات آنست که: هر چه خدا گفت که از خود بر بیان است، و مصطفی (ص) گفت که از حق بر عیان است، تصدیق و تسلیم در آن پیش‌گیری، و بر ظاهر آن میستی، و آن را مثل نزنی، و از ضیغت بنگردانی، و بخیال گرد آن نگردی، که اللَّه در علم آید، در خیال نیاید، و از تفکّر در چگونگی آن بپرهیزی، و تکلّف و تأویل در آن نجویی، و از گفتن و شنیدن آن نپیچی، و بحقیقت دانی که معلوم از صفات اللَّه خلق را، نام آنست، و ادراک بآن قبول آنست، و شرط در آن تسلیم آنست، و تفسیر آن یاد کردن آنست. ذات اللَّه بقدر اللَّه دان، نه بمعقول خلق. صفات او بسزاء او دان، نه بفکرت خلق. توان او بقدر او دان، نه بحیلت خلق. او هستی است یکتا، از اوهام جدا، وز تکییف بر تا. هر چه خواهد کند، نه بحاجت، که وی را به هیچ چیز حاجت نیست، بلکه بخواست راست کند، و علم پاک، و حکمت سابق، و قدرت نافذ. سخن وی حق، و وعده وی راست، و رسول وی امین، و سخن وی بحقیقت موجود در زمین، باو پیوسته دائم، و حجّت وی بآن قائم، قضاء او مبرم، و امر و نهی وی محکم، أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ. اینست توحید سمعی، و شناخت خبری. باین توحید ببهشت رسند، وز دوزخ برهند، وز خشم حق آزاد شوند. و ضدّ این توحید شرک مهین است، هر که ازین توحید سمعی باز ماند، در شرک مهین بماند، وز مغفرت اللَّه درماند. امّا توحید دیگر: توحید عارفان است، و حلیت صدّیقان.