تکیده

معنی کلمه تکیده در لغت نامه دهخدا

تکیده. [ ت َ دَ / دِ ] ( ن مف ) در تداول عامه ، لاغرشده. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). لاغر.باریک. کسی که گوشتش ریخته و ضعیف شده باشد. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ). رجوع به تکیدگی و تکیدن شود.

معنی کلمه تکیده در فرهنگ معین

(تَ دِ ) (ص . ) ضعیف ، لاغر، شکسته .

معنی کلمه تکیده در فرهنگ عمید

لاغر، باریک، ضعیف.

معنی کلمه تکیده در فرهنگ فارسی

لاغر، باریک، لاغروضعیف
در تداول عامه لاغر شده

معنی کلمه تکیده در ویکی واژه

ضعیف، لاغر، شکسته.

جملاتی از کاربرد کلمه تکیده

تنی تکیده‌ام و چشم رفته در ته چاه که چرخ چاهکنم چشمه می‌کند کاریز
به اقلیم چهارم، یعنی ایرانشهر، ناف زمین گفته‌اند که میان رودبلخ تا آن سوی آذربایجان را در بر می‌گیرد و ارمنیه را تا فرات و دریای‌یمن و دریای فارس را تا مکران و طبرستان. و این لقب از آنجاست که این سرزمین، میانه زمین است و در خط اعتدال واقع شده و راستی اندام و اعتدال حال مردمان آن نیز از این است؛ زیرا که آنها نه مانند مردم روم و سیسیل سرخ روی هستند و نه مانند حبشیان سیاه، و نه مانند زنگیان سوخته و تیره و نه چون تُرکان تکیده‌اند و نه چون مردمان چین کوتاه قد
چنان نزار و تکیده و لاغر است که خود از طول زندگانیش به شگفت می آید و از سستی اش در حرکت. چرا که گوئی استخوانی است به پوست روپوشیده و پشمی است چون نمد بهم مالیده.
زود ازین ره تکیده خواهی شد چون انار مکید خواهی شد
فلک به موی سپید و تن تکیده مرا خواست که دوک و پنبه برازد به زال پشت خمیده