تپنده

معنی کلمه تپنده در لغت نامه دهخدا

تپنده. [ ت َ پ َ دَ / دِ ] ( نف ) از تپیدن. رجوع به طپنده و تپیدن شود.

معنی کلمه تپنده در فرهنگ فارسی

از تپیدن

جملاتی از کاربرد کلمه تپنده

پردازنده مرکزی: پردازنده را می توان قلب تپنده تجهیزات خانه های هوشمند معرفی کرد. چرا که وظیفه برقراری ارتباط میان تمام اجزا بر عهده پردازنده مرکزی است. پردازنده مرکزی با توجه به قدرت پردازش اطلاعات به انواع مختلفی تقسیم می شود.
به طور کلی در سده بیستم تا به کنون بزرگترین ملی گرایان ایرانشهر و میهن پرستان ایرانی در آذربایجان به ویژه اندر دل تپنده آن تبریز زاده شدند از جمله؛فتحعلی آخوندزاده،حسن تقی زاده،حسین کاظم زاده ایرانشهر،احمد کسروی تبریزی،صادق رضازاده شفق،جواد طباطبایی و....
اداره کل گمرک بندرآستارا از تجارت چمدانی در میان مرزهای زمینی و نیز از لحاظ صادرات رتبه نخست را در شمال کشور بر عهده دارد. از نظر تردد در کل کشور رتبه سوم را به خود اختصاص داده‌است. بر اثر وجود این گمرک و بنا بر گزارش اداره کل گمرک آستارا بیش از یک میلیون نفر از اتباع کشورهای مختلف همه ساله از این گمرک تردد می‌کنند. این گمرک نبض تپنده صادرات کالاهای غیرنفتی در شمال کشور محسوب می‌شود.
اخترشناسی رادیویی با طول موج بیشتر از چند میلی‌متر است. مناطق نمونه مطالعه امواج رادیویی هستند که معمولاً توسط اجسام سرد مانند محیط میان‌ستاره‌ای و ابرهای گرد و غبار منتشر می‌شوند. تابش پس زمینه مایکروویو کیهانی که انتقال به سرخ از انفجار بزرگ است؛ تپنده‌ها، که برای اولین بار در فرکانس‌های مایکروویو تشخیص داده شد. مطالعه این امواج به تلسکوپ‌های رادیویی بسیار بزرگ نیاز دارد.
در دماغ پروانه بال می‌زند اشکم قطره‌های این باران پر تپنده می‌ریزد
هنگامی که ستاره به صورت ابرنواختر منفجر می‌شود، لایه‌های گازی بیرونی آن برای تشکیل بقایای ابر نواختری تابان، متلاشی شده و با سرعت از هسته‌اش فاصله می‌گیرند. برخی از انفجارات آنقدر شدیدند که حتی خود هسته نابود می‌شود. تقریباً ۹۰ درصد ته‌مانده‌ها کم و بیش کروی‌اند و بقیه بر اثر نیروی انفجار متلاشی می‌شوند تا انبوهی از شعله‌های گازی فاقد ساختار ظاهری را تشکیل دهند. در مرکز چنان بقایایی، پالسارها (ستاره‌های تپنده) شناسایی شده‌اند.