معنی کلمه تيك در لغت نامه دهخدا
تیک. [ ک َ ] ( ع اِ ) اسم اشاره ، مانند: تلک مؤنث ذلک ؛ یعنی این زن. ( ناظم الاطباء ).
تیک. ( اِخ ) داستان نویس و هنرشناس آلمانی که در برلن متولد شد. وی رمانتیزم آلمان را تا سرحد خیال پردازی و فانتزی رهبری کرد ( 1773-1853 م. ). ( از لاروس ). رجوع به دایرة المعارف فارسی و قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تیق شود.