تون تاب

معنی کلمه تون تاب در لغت نامه دهخدا

تونتاب. ( نف مرکب ) از تون به معنی گلخن + تاب مخفف تابنده ( از تافتن به معنی روشن کردن و مشتعل کردن ) آنکه تون حمام را سوزاند، گرم شدن آب خزانه را. گلخن تاب. گلخنی. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه تون تاب در فرهنگ معین

(ص فا. ) کسی که در آتشدان حمام ، آتش افروزد.

معنی کلمه تون تاب در فرهنگ عمید

کارگری که در گلخن حمام آتش می افروزد، آتش انداز، گلخن تاب.

معنی کلمه تون تاب در فرهنگ فارسی

آتش انداز، گلخن تاب، کارگری که درگلخن حمام است
( صفت ) کسی که در گلخن حمام آتش افروزد گلخن تاب آتش انداز .

معنی کلمه تون تاب در ویکی واژه

کسی که در آتشدان حمام، آتش افروزد.

جملاتی از کاربرد کلمه تون تاب

عاقبت صورت این حال بر رأی خسرو حسن که صاحب آن ملک بود عرضه کردند و اوخود جویای بهانه بود که پرده مستوری باز کند و پرده معشوقی ساز، عزم تماشا جزم کرد و مرکب کبریا برنشست، همه جا قطع مسالک میکرد و سیر ممالک مینمود تا بسرحد سماوات رسید، عکسی از نور جبینش در مهر برین افتاد که خسرو سیارگان شد و مهتر ستارگان. سایر نجوم را نیز از یمن قدوم پرتو نوری و جلوه ظهوری بخشیده، از عوالم فلکی بممالک عنصری توجه کرد و عشق مفتون تاب جدائی نیاورده شتابان در موکب جلالش میراند و این بیت بر حسب حال میخواند:
بیستون تاب دم تیشهٔ فرهاد نداشت عشق را بین که از آن کوه گران شد کمری
حمای سلاطین و شیپور شب را بهم برزند بوق تون تاب مفلس