تولیدمثلی
معنی کلمه تولیدمثلی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تولیدمثلی
مرحله اول یک فاز آزاد که مدوسی نیز نامیده میشود و ابتدایی است، و مرحله دوم فاز که ایستا نام دارد. این تکسلولی با دهان زرد ستارهمانندی تغذیه میکند، در اطراف دهان هم چهار زائده تولیدمثلی واقع شدهاند. تخمهایی که در فاز مدوسی تولید میشوند، در طول زمان تبدیل به لاروی شناور خواهند شد، این لاروهای شناور یا پلانولاها زمانی که بتوانند به سطح سختی متصل شوند، فاز ایستا را آغاز خواهند کرد و در نهایت به پولیپهای تولیدمثلی که مانند جارو هستند و میتوانند این چرخه را از نو آغاز کنند، تبدیل خواهند شد.
به دلیل انبوهی افراد در پاسخ به: تفاوتهای زیستگاه یا چشمانداز محلی، تغییرهای آبوهوای روزانه و فصلی، فرآیندهای تولیدمثلی یا در نتیجه جاذبههای اجتماعی، انبوهی افراد بهوجود میآید.
به نظر میرسد که جانوران در حیات وحش نسبتاً از ناهنجاریهای خوردن عاری هستند، اگرچه ترکیب بدن آنها بستگی به چرخههای فصلی و تولیدمثلی در نوسان است. با این حال، حیوانات اهلی از جمله حیوانات مزرعه، آزمایشگاهی و حیوانات خانگی آمادگی ابتلا به اختلالها را دارند. تناسب اندام تکاملی سبب رفتار تغذیه در حیات وحش میشود. انتظار این است که حیوانات مزرعه نیز این رفتار را از خود نشان دهند، اما اگر همین اصول دربارهٔ حیوانات آزمایشگاهی و حیوانات خانگی اعمال شود، پرسشهای پیش میآید.
برخی از مراسمهای آیینهای باروری شامل پراکنده کردن اعضای تولیدمثلی حیوانات روی زمینهای کشاورزی، نمایش یا کشیدن تصویر آلت تناسلی میشدهاست. در هند تصور میشد اگر باکرگی زنی با لینگام برداشته شود وی پس از ازدواج فرزندان فراوان خواهد داشت. همچنین تصور میشده که قربان کردن انسان یا حیوانات سبب آزاد شدن نیروی ایزدان و در نتیجه افزایش باروری و حاصلخیزی آن منطقه که قربانی در آن صورت گرفتهاست خواهدشد.
مشاهده شدهاست که در گونههای خاصی، نرها به دلیل اثر کولیج، اسپرم را بهطور متفاوتی تخصیص میدهند. تخصیص معمولاً بر اساس سطح رقابت اسپرم، میزان تفاوت و «جدید» بودن ماده و کیفیت تولیدمثلی مادگان است.