توقیف کردن

معنی کلمه توقیف کردن در لغت نامه دهخدا

توقیف کردن. [ ت َ /تُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نگاه داشتن و ضبط کردن. ( ناظم الاطباء ). بازداشت کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). حبس کردن. زندان کردن. به زندان کردن. بازداشتن.

معنی کلمه توقیف کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) بازداشت کردن ( کسی را )
نگاهداشتن و ضبط کردن حبس کردن زندان کردن

معنی کلمه توقیف کردن در ویکی واژه

sequestrare

جملاتی از کاربرد کلمه توقیف کردن

در این شهر، طی دو سال تا اوایل ۱۳۱۷ق/۱۸۹۹م، بر روی هم، به روایتی ۲۲ شمارهٔ مصور و به روایتی دیگر ۱۷ شماره، نخست به خط نستعلیق و پس از مدتی انقطاع به خط نسخ، منتشر شد. ادیب در این روزنامه، افزون بر مقالات سیاسی و اجتماعی، هر بار برخی از اشعار خود را نیز چاپ می‌کرد. یک بار که روزنامه اش را توقیف کردند، روانهٔ تهران شد، لیکن در منزل اول از اسب به زیر افتاد و دستش شکست و مجبور شد به تبریز بازگردد. شاعر پس از بهبود انتشار ادب را پی گرفت. از دورهٔ روزنامهٔ ادب تبریز ظاهراً بیش از یک شماره از سال دوم (۱۳۱۷ق/۱۸۹۹م) بر جای نمانده‌است.
آریا جعفری به دلیل عکاسی از حادثه اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای در اصفهان برای ایسنا آبان ۱۳۹۳ بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. عکس‌های او از تجمع اعتراضی علیه اسیدپاشی‌های اصفهان بخشی از پوشش خبری این خبرگزاری در این زمینه بود. مأموران امنیتی پیش از دستگیری برخی از وسایل شخصی او را توقیف کردند.
مسئولان گمرک و مرزی جمهوری آذربایجان، محموله‌ای از عایق‌های حرارتی را که از روسیه برای نیروگاه اتمی بوشهر در ایران ارسال می‌شد، را توقیف کردند. رادیو زمانه