توسه
معنی کلمه توسه در لغت نامه دهخدا

توسه

معنی کلمه توسه در لغت نامه دهخدا

توسه. [ س َ / س ِ ]( ص ) فربه و چاق و نیک پرورش یافته. ( ناظم الاطباء ).
توسه. [ س َ / س ِ ] ( اِ ) توسکا. رجوع به توسکا و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 172 شود.
توسه. [ ] ( اِ ) سریر.رخش. قوس قزح. کمان رستم. کمر رستم. کمردون. طوق بهار. تیراژه. آفنداک. آژفنداک. سدکیس. قالیچه فاطمه.( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به قوس قزح شود.
توسه. [ س ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان پشتکوه سورتیجی است که در بخش چهاردانگه شهرستان ساری واقع است و 135 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). رجوع به مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 123 شود.

معنی کلمه توسه در فرهنگ عمید

= توسکا

معنی کلمه توسه در فرهنگ فارسی

( اسم ) توسکا
دهی از دهستان پشتکوه سورتیجی است که در بخش چهاردانگه شهرستان ساری واقع است .

معنی کلمه توسه در دانشنامه عمومی

توسه ( به سوئدی: Tösse ) یک منطقهٔ مسکونی در سوئد است که در بخش آومال واقع شده است.
توسه ۰٫۵۸ کیلومترمربع مساحت و ۳۰۵ نفر جمعیت دارد.
توسه (خواننده). توسه ( به انگلیسی: Tusse ) با نام کامل توسین مایکل چیزا ( به انگلیسی: Tousin Michael Chiza ) ( زاده ۱ ژانویه ۲۰۰۲ ) خواننده سوئدی است.
او نماینده سوئد در یوروویژن ۲۰۲۱ است.
معنی کلمه توسه در فرهنگ عمید

معنی کلمه توسه در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:توسکا

جملاتی از کاربرد کلمه توسه

پایه حسن توسهل است گر از ماه گذشت بیش از ین فیض گمان با نظر خود داریم
کاخی از چوب‌های سرو، سدر لبنانی، ناژو، ارس (پیرو، اربس، به درختان و بته‌های همیشه سبز می‌گویند)، چوب شمشاد (چوب توسه)، چوب توت (درخت شاه توت)، چوب درخت پسته و درخت گز برای سکونت و زندگی شاهانه‌ام، و برای خوشایند وجود اربابانه و بزرگوارانه‌ام تا ابدالدهر، در آنجا پی افکندم. حیوانات کوه‌ها و حیوانات دریاها، از سنگ آهک و مرمر سفید، به زینت آراستم و بر دروازه‌های آن گستردم.
مهر بارای روشن توسها چرخ با اوج درگه تو زمین
کوبی من و توسه بوسه مشاطه حسن از عنبر تر نهاده بر صفحه ماه