تمدیح

معنی کلمه تمدیح در لغت نامه دهخدا

تمدیح. [ ت َ ] ( ع مص ) بسیار ستودن. ( تاج المصادر بیهقی ). نیک ستودن. ( زوزنی ). مدح کردن. ( غیاث اللغات ). ستودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مدح گفتن. ستایش کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه تمدیح در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) مدح کردن .

معنی کلمه تمدیح در ویکی واژه

مدح کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه تمدیح

شرف الدوله علی بن محمد ، که بدوست قوت دولت و جاه حق و تمدیح فخار