تمام رخ
معنی کلمه تمام رخ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تمام رخ در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تمام رخ
در این روستا تمامی فصلها با زیبایی هر چه تمام رخ می نماید و زندگی در دل این روستای شگفت انگیز همچنان جاریست.
چون زنی را رئیس ده کردی خلق ده را تمام رخصت ده
قدت نه سرو که ناز و کرشمه است تمام رخت نه ماه که حسن و ملاحتست همه
عکسالعمل برای هر رخدادی: تقریباً میتوانیم برای تمام رخدادهایی که کاربر به وجود میآورد، با سرور ارتباط برقرار کنیم. مرورگرهای مدرن اکثر رخدادهایی را که سیستمعامل اجازه میدهد دریافت میکنند: کلیک کردن موس، حرکت موس روی شیء، زدن یک کلید و غیره. هر رخدادی میتواند باعث ارسال یک درخواست به صورت غیر همروند برای سرور شود.
شیوه ارباب همت نیست جود ناتمام رخصت دیدار دادی، طاقت دیدار ده
نقاب از تمام رخ بتی شوخ برگرفت دل نیم سوز ما از این شعله در گرفت