تمالک
معنی کلمه تمالک در فرهنگ معین
معنی کلمه تمالک در فرهنگ عمید
۲. خویشتن داری.
معنی کلمه تمالک در فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) خود داری کردن مالک نفس خود گردیدن . ۲ - ( اسم ) خود داری . جمع : تمالکات .
معنی کلمه تمالک در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تمالک
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ... الایة آدم صفی آن سالک اوّل، آن چشمه لطف ازل، آن صندوق اعجوبههای قدرت، آن حقه لطف حقیقت آن نهال بوستان کرامت، روزگاری او را در میان مکه و طائف در مهد عهد معارف بداشتند. آن شور بخت شور چشم ابلیس بوی بر گذشت، بدست حسد نهاد او را بجنبانید، اجوف یافت گفت: هذا خلق لا یتمالک، میان تهی است و از میان تهی چیزی نیاید. اقبال ازلی در حق آدم او را جواب داد که باش تا روزی چند که باز راز او در پریدن آید، اوّل صیدی که کند تو باشی. آن مهجور لعین ابلیس از آدم گل دید دل ندید، صورت دید صفت ندید، ظاهر دید باطن ندید، هرگز بر آتش مهر نتوان نهاد، مهر بر خاک توان نهاد که خاک مهر گیر است نه آتش، ما آدم را که از خاک و گل در وجود آوردیم حکمت در آن بود که تا مهر امانت بر گل دل او نهیم که إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ... الایة مشتی خاک و گل در وجود آورد و بآتش محبت بسوخت، پس او را بر بساط انبساط جای داد، آن گه امانت بر عالم صورت عرض داد آسمانها و زمینها و کوهها سر وازدند، آدم مردانه درآمد و دست پیش کرد، گفتند: ای آدم بر تو عرضه نمیکنند تو چرا در میگیری؟ گفت: زیرا که سوخته منم و سوخته را جز در گرفتن روی نیست، آن روز که آتش در سنگ ودیعت مینهادند عهد و رو گرفتند که تا سوختهای نهبیند سر فرو نیارد تو پنداری که آن آتش بقوّت بازوی تو بصحرا میآید؟ نی نی، این گمان مبر که آن بشفاعت سوختهای بدر آید.
قوله تعالی: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ. «ما» صله است یعنی فبرحمة من اللَّه لنت لهم یا محمد فی القول، و سهلت اخلاقک لهم، و کثر احتمالک فلم تسرع الیهم بما کان منهم یوم احد.