تلیت

تلیت

معنی کلمه تلیت در دانشنامه عمومی

تلیت ( انگلیسی: Telit ) شرکت تجهیزات مخابراتی ایتالیایی بریتانیایی است، که در سال ۱۹۸۶ تأسیس شد.

معنی کلمه تلیت در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تُلِیَتْ: تلاوت می شود(به دلیل" إذا "زمانش فرق کرده)
ریشه کلمه:
تلو (۶۳ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه تلیت

با برخاستن از خواب دعایی خوانده می‌شود تلیس کوتون و تلیت بر سر انداخته می‌شود و تفیلین بر سر و دست بسته می‌شود. ابتدا بیرخوت هَشَخَر (دعای صبح گاهی) خوانده می‌شود. در یهودیت ارتدوکس بعد از این، نوشته‌های ربینی و تورایی و بعد کادیش خوانده می‌شود. سپس پسوکی دزیمرا که مزامیر ۱۰۰ تا ۱۴۵ یا ۱۵۰و دعای یهی خوود و دعای دریا۱۴ و ۱۵ از سفر خروج توراست خوانده می‌شود.
و عن عبد الرحمن بن زید قال: کان وزیری لعیسی ع رکب یوما فاخذه السبع، فاکله قال عیسی یا رب وزیری فی دینک و عونی علی بنی اسرائیل، و خلیفتی فیهم، سلّطت علیه کلبک فاکله قال نعم کانت له عندی منزلة رفیعة لم اجد عمله بلغها فابتلیته بذلک لا بلّغه تلک المنزله.
آلیچه بل کله با این مناطق شهری مرز مشترک دارد: آکوئی‌ترمی، کاسینی، کاستلیتو مولینا، فونتانیله، مارانزانا، کوآرانتی و ریکالدونه.
و قال (ص): یقول اللَّه تعالی: اذا ابتلیت عبدی ببلاء فصبر، و لم یشکنی الی عوّاده، أبدلته لحما خیرا من لحمه، و دما خیرا من دمه. فان ابرأته ابرأته، و لا ذنب له، و ان توفّیته فالی رحمتی.
«اصْبِرْ عَلی‌ ما یَقُولُونَ وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ» ای اصبر علی اذی قومک فانک مبتلی بذلک کما صبر سائر الانبیاء علی ما ابتلیتهم به، ثم عدّهم و بدأ بداود علیه السلام فقال: «وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ» ای ذا القوّة فی العبادة کان یصوم یوما و یفطر یوما و ذلک اشد الصوم و کان یقوم اللیل کله.
گفت تا خدای را شکر و سپاس داری کنم، که آنچه گذشت در طلب مغفرت بودم، و از این پس شکر را باشم: قال فبسط الملک جناحه و حمله الی السماء. و قیل التزم الحسن بن علی ع الرکن فقال الهی انعمتنی فلم تجدنی شاکرا و ابتلیتنی فلم تجدنی صابرا، فلا انت سلبت النعمة بترک الشکر، و لا ادمت الشّدة بترک الصبر، الهی ما یکون من الکریم الّا الکرم.
در منطقه بهبهان جو نیم کوب را (دوکله جو) به همراه (مخمر آب جو) و آب و کارده خشک یا کوبیده سبز و سیر پوست کنده مخلوط کرده و در جای گرم به مدت یک یا دو روز نگهداری می‌کنند. مقداری از آن را به عنوان مخمر نگهداری می‌کنند. و بقیه را بر روی شعله هم زده تا هم جو خوب پخته شود و بعد از تبخیر و جوش آمدن به اسم تلیت حره و با نان تیری مصرف می‌شود. ≈
در تیشا بآو که نهم ماه آو و زمان روزهٔ سالیانه است برای خواندن مینحا تلیت و تفیلین پوشیده می‌شود و امام جماعت هم در زمان نماز و در طول ایام روزه باید تلیت بر سر و تن کند.
روی عقبة بن عامر عن النبی (ص) قال: اوحی اللَّه تعالی الی ایوب، تدری ما ذنبک عندی حتّی ابتلیتک؟ قال لا یا رب، قال دخلت علی فرعون فادهنت له بکلمتین.
وَ ما أَنْتَ بِهادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ قرأ حمزة تهدی العمی عن ضلالتهم یعنی و لست بهادی الکفّار الذین قد عمی قلوبهم عن الحق و لا تقدر علی اسماع الایمان و الهدی احدا الّا من قضی اللَّه فی سابق علمه و نافذ حکمه، انّه یؤمن باللّه و آیاته اذا تلیت علیه و یهتدی بهداه اذا هدی الیه. نظیره قوله: فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ و ذکّر فانّ الذکری تنفع المؤمنین، فَهُمْ مُسْلِمُونَ خاضعون للَّه بالطّاعة.
اللّهم ان کان لی عندک خیر فحوّل وجهی نحو قبلتک، فحوّل اللَّه وجهه نحو القبلة من غیر ان یحوّله احد فلم یستطع احد ان یحوّله. و قیل: نزلت فی عثمان بن عفان بین انّه سیقتل شهیدا مظلوما. و قال سعید بن جبیر: مات ابن عباس بالطّائف فشهدت جنازته فجاء طائر لم یر علی خلقته فدخل نعشه ثمّ لم یر خارجا منه فلمّا دفن تلیت هذه الآیة علی شفیر القبر لا یری من تلاها.
کذلک المصطفی صلی اللَّه علیه و سلّم سکن الی جبرئیل فهجره اربعین یوما و احبّ الکعبة فاخرجه منها کفّار قریش و احبّ عائشة فابتلیت بقصّة الافک و مقالة المنافقین.
شیخ الاسلام گفت:که بوبکر عطار جحفی گوید: روزی بر بالائی نشسته بودم، که سیل می‌آمد، عماری می‌آورد، و مردی دران بر سر آب، و آن مرد می‌گفت ببانگ بلند: لبیک اللهم لبیک لبیک و سعد و لئن ابتلیت فلطال لما عافیت، و سیل می‌برد ویرا تا بدریا. و جحفه موضع سیل لست، و خود از بهر آن جحفه خوانند کی سیل دراید، و هرچه در پیش آن آید، آنرا بروبد و ببرد و دران قصهاست. بوبکر شقاق گوید، نام وی محمد بن عبداللّه الشقاق، صاحب ابی سعید الخراز٭ که خراز گفت: کن بذکر اللّه فان قویت حالک فکن بذکر اللّه لک فان قویت حالک غبت ذکر اللّه، و ذکر اللّه ایاک، ولو قویت لزدتک و قال الامام رحمه اللّه: زبان در سر ذکر شد و ذکر درسر مذکور، و در دل درسر مهر شد، و مهر در سر نور، جان درسر عیان شد، وعیان از بیان دور، بهرهٔ حق با حق رسید، و بهرهٔ آدم بآدم. آب و خاک با فنا شد، و دو گانگی با عدم، رجع الحق الی اصحابه و بقی المسکین فی التراب رمیماً، و اللّه المستعان.