تلوث

معنی کلمه تلوث در لغت نامه دهخدا

تلوث. [ ت َ ل َوْ وُ ] ( ع مص ) آلوده شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آلوده شدن جامه به گل. ( از اقرب الموارد ). آلوده شدگی. پلیدی. ناپاکی. ( ناظم الاطباء ). || پناه گرفتن و به صحبت کسی درآمدن و بوی چسبیدن به امید منفعتی. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تلوث در فرهنگ معین

(تَ لَ وُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) آلوده شدن .

معنی کلمه تلوث در فرهنگ عمید

آلوده شدن، پلید شدن.

معنی کلمه تلوث در فرهنگ فارسی

آلوده شدن، پلیدشدن، بگل ولای آلوده شدن
( مصدر ) آلوده شدن ( بپلیدی گل و لای و غیره ) پلید گردیدن .

معنی کلمه تلوث در ویکی واژه

آلوده شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه تلوث

روی ابو موسی الاشعری قال: قال رسول اللَّه (ص): خیّرت بین الشفاعة و بین ان یدخل نصف امتی الجنة فاخترت الشفاعة لانها اعم و اکفی، أ ترونها للمتقین المؤمنین لا و لکنها للمذنبین الخطّائین و المتلوثین‌