تلخان

معنی کلمه تلخان در لغت نامه دهخدا

تلخان. [ ت َ ] ( اِ ) پِست. سویق. ( بحر الجواهر، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

جملاتی از کاربرد کلمه تلخان

مهر تلخان را به شیرین می‌کشد زانک اصل مهرها باشد رشد
گرچه ماران زهرافشان می‌کنند ورچه تلخان‌مان پریشان می‌کنند
تلخ با تلخان یقین ملحق شود کی دم باطل قرین حق شود
فیّاض را چه دانند قدر این مذاق تلخان در هند طوطیان را این نیشکر مبارک