تقشف
معنی کلمه تقشف در فرهنگ معین
معنی کلمه تقشف در فرهنگ عمید
۲. بدحالی، درویشی، تنگی معیشت.
معنی کلمه تقشف در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تقشف در ویکی واژه
تنگی معشیت، درویشی.
جملاتی از کاربرد کلمه تقشف
لکن در باب معاش او نایب السلطنة روحی فداه یک هزار و پانصد تومان را که در عرض سال باو میدهند از سال نو قدری حواله بابان فرمایند. آدمی از جالب حاجی برود بگیرد ببرد باو برساند که گرسنگی و بی اوضاعی او در آن جا مایة بدنامی نباشند. سائل بکف و محتاج نان شب است و استغناء کرده خرج وزیر را قبول نکرده؛ در معنی زهد و تقشفی بکار برده و خوب کرده است.