تفسان

معنی کلمه تفسان در لغت نامه دهخدا

تفسان. [ ت َ ]( نف ) به غایت گرم. ( جهانگیری ) ( غیاث اللغات ). گرم. ( آنندراج ). تفسیده یعنی گرم شده. ( فرهنگ رشیدی ). گرم و تابدار و به غایت گرم. ( ناظم الاطباء ) :
اگر میرد چراغ درد و داغم
پی احیا دم تفسان برآرم.ظهوری ( از آنندراج ).

معنی کلمه تفسان در فرهنگ معین

(تَ ) (ص فا. ) چیزی که از گرمی آفتاب یا آتش داغ شده باشد.

معنی کلمه تفسان در فرهنگ عمید

چیزی که از حرارت آفتاب یا آتش داغ شده باشد، گرم، داغ.

معنی کلمه تفسان در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که از گرمی آفتاب یا آتش داغ شده باشد داغ .

معنی کلمه تفسان در ویکی واژه

چیزی که از گرمی آفتاب یا آتش داغ شده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه تفسان

گیتی ز هوای گرم ناخوش تفسان چو تنوره ای ز آتش
شب پرتو آفتاب هم هست خاصه به تموز گرم و تفسان
ز آب دیده گریان چو تیغم آب دهند کز آتش دل سوزان مرا بتفسانند
به دم جادویی بتفسانید آتش فتنه کوره پیکار
چو تیغ نیک بتفساندم ز آتش دل در آب دیده کند غرق تا به فرق مرا
چه بودم ماهیی در ماتم آب طپان بر ریگ تفسان از غم آب
نهنگش را چو ماهی زمین هر روز دو طعمه ولی از التهاب جوع دیگ معده تفسانش