تفریق کردن

معنی کلمه تفریق کردن در لغت نامه دهخدا

تفریق کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جدا کردن عدد و عدد کوچکتر را از عدد بزرگتر بیرون نمودن. ( ناظم الاطباء ). کاهش عددی خرد از عدد کلان ، خلاف افزایش.

معنی کلمه تفریق کردن در فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) جدا کردن. ۲ - پراکنده کردن . ۳ - کم کردن کاستن . ۴ - ( اسم ) جدایی . ۵ - کاهش . ۶ - کم کردن عدد کوچکتر از عدد بزرگتر کوچکتر را مفروق و بزرگتر را مفروق منه گویند . جمع : تفریقات .
جدا کردن عدد و کم کردن عدد کوچکتر را از بزرگتر

معنی کلمه تفریق کردن در ویکی واژه

sottrarre

جملاتی از کاربرد کلمه تفریق کردن

و پس ازین پوشیده‌تر معتمدان فرستاد تا جمله خزینه‌ها را از زر و درم و جامه و جواهر و دیگر انواع هر چه بغزنین بود حمل کنند و کار ساختن گرفتند. و پیغام فرستادند بحرّات‌ : عمّات و خواهران و والده و دختران که «بسازید تا با ما بهندوستان آیید، چنانکه بغزنین هیچ چیز نماند که شمایان را بدان دل مشغول باشد.» و اگر خواستند و اگر نه، همه کار ساختن گرفتند و از حرّه ختّلی‌ و والده سلطان درخواستند تا درین باب سخن گویند؛ ایشان گفتند و جواب شنودند که «هر کس که خواهد که بدست دشمن افتد بغزنین بباید بود» بیش کس زهره نداشت که سخن گوید. و امیر اشتران تفریق کردن‌ گرفت. و بیشتر از روز با [بو] منصور مستوفی خالی داشتی‌ درین باب. و اشتر میبایست‌ بسیار، و کم بود، از بسیاری خزینه.