تغلیب. [ ت َ ] ( ع مص ) چیره گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ). || مستولی ساختن کسی را بر بلا بقهر. ( از اقرب الموارد ). || به اصطلاح از روی غلبه چیزی را در تحت حکم چیز دیگر آوردن. یقال : عرب علفها تبناً و ماء بارداً. چه معنی تعلیف چرانیدن است و این متعلق به تبن است نه ماء. در فارسی محسن تأثیر هم گفته : تا بگیرد منصب دیدار جانان دیده ام آب جارو میکشد از اشک و مژگان دیده ام. کشیدن به جارو متعلق است نه به آب. ( مطلع السعدین بنقل آنندراج ). و مانند یالیت بینی و بینک بعد المشرقین ؛ یعنی مشرق و مغرب. و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. ترجیح یکی از دو معلوم بر دیگری و اطلاق آن بر هر دو. و قید اطلاق آن بر هر دو بسبب احتراز از مشاکلت است. ( از تعریفات جرجانی ).
معنی کلمه تغلیب در فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) چیره کردن .
معنی کلمه تغلیب در فرهنگ عمید
چیره گردانیدن، چیره ساختن، غلبه دادن.
معنی کلمه تغلیب در فرهنگ فارسی
( مصدر ) چیرگی دادن چیره کردن غلبه دادن . جمع : تغلیبات .
معنی کلمه تغلیب در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تغلیب (ابهام زدایی). تغلیب ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تغلیب (فقه)، غلبه دادن حکمی بر حکمی دیگر در یک موضوع• تغلیب (علوم قرآنی)، جمع بین دو چیز و اطلاق حکم اختصاصی یکی از آن ها بر مجموع ... [ویکی فقه] تغلیب (علوم قرآنی). جمع بین دو چیز و اطلاق حکم اختصاصی یکی از آن ها بر مجموع را تغلیب گویند. «تغلیب» از مجازهای لغوی و به معنای اعطای حکم لفظی به لفظ دیگر و لفظ غالب را در هر دو به کار بردن و آن دو را که مختلف هستند همچون یکی به حساب آوردن است. ← نمونه قرآنی ۱. ↑ تحریم/سوره۶۶، آیه۱۲. فرهنگ نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «تغلیب». ... [ویکی فقه] تغلیب (فقه). تغلیب یعنی غلبه دادن حکمی بر حکمی دیگر در یک موضوع.از آن در بابهایی نظیر طهارت، نکاح، تدبیر، صید و ذباحه و لقطه سخن رفته است.
مهمترین موارد تغلیب در فقه عبارت است از: از جمله قواعد مورد استناد فقها قاعده تغلیب حرام بر حلال است. البتّه کلّیت این قاعده محل اختلاف و اشکال میباشد؛ لیکن در مواردی به آن عمل شده است، مانند مورد شبهه محصوره همچون اشتباه آبی بین آب غصبی و آب مباح که بنابر مشهور از هر دو باید اجتناب کرد. یا اشتباه گوشتی، بین گوشت تذکیه شده و غیر آن که اجتناب از آن بنابر قول مشهور واجب است. هنگام شک در تذکیه به جهت شک در تحقّق شرایط آن در شبهه موضوعی اجتناب از گوشت مشکوک التذکیه واجب است. تغلیب حرّیت بر بردگی در دوران امر بین حریت و بردگی، غلبه با حرّیت است؛ ازاینرو، بنابر مشهور اگر مولا بعض برده را آزاد کند آزادی به تمام برده سرایت مینماید؛ هرچند مولا به مقدار همان بعض مالک برده باشد همچنین بنابر مشهور فرزندی که یکی از والدین او حر و دیگری برده است، به حرّ ملحق میشود و محکوم به حرّیت خواهد بود. تغلیب اسلام بر کفر جانب اسلام بر جانب کفر غلبه دارد؛ ازاینرو، با مسلمان بودن یکی از پدر و مادر، فرزند نابالغ آنان محکوم به اسلام خواهد بود و نیز کودک پیدا شده در سرزمین اسلام یا در سرزمین کفر که مسلمانان نیز در آنجا زندگی میکنند، محکوم به اسلام است. اگر کافری و مسلمانی در فرزندی کودکی، اختلاف کنند، برخی با استناد به قاعده تغلیب جانب اسلام، حکم به ترجیح ادّعای مسلمان بر ادّعای کافر کردهاند.
معنی کلمه تغلیب در ویکی واژه
چیره کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تغلیب
وَ لا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا بر شما ستم نکنند، یعنی که از شما یک طاعت و شما را بیک معصیت ناکرده نگیرند، و اگر آن طاعت یا آن معصیت فتیلی بود. فتیل آنست که میان دو انگشت تهی بر هم مالی، چیزی فراهم آید. ابن کثیر و حمزه و کسایی و ابن عامر بروایت هشام «و لا یظلمون» بیا خوانند علی الغیبة، تا موافق باشد ما قبل را، زیرا که ذکر غیبت متقدّم است، و هو قوله: أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ. باقی وَ لا تُظْلَمُونَ بتا خوانند علی الخطاب، و مخاطب آن قوماند که ذکر آن از پیش رفت، و پیغامبر (ص) و مؤمنان را با ایشان ضمّ کرده، و هذا علی تغلیب الخطاب علی الغیبة. و اختیار بو حاتم «تا» است، از بهر آنکه از پیش گفت: قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ. و در عقب گفت: أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ بر خطاب، «ما» اینجا صلت است، معنی آنست که: این کنتم، هر جا که شما باشید مرگ بشما رسد. و این سخن متّصل است بآیت پیش، میگوید: از جهاد چه ترسید؟