تعمیر کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بنای شکسته یا جز آن را مرمت کردن : ویرانه را چه فرش به ازنور آفتاب تعمیر دل بساغر چون آفتاب کن.صائب ( از آنندراج ).خضر وقتی گو که تعمیر خراب ما کند زان که گنجی هست پنهان در ته دیوار ما.نظیری ( ایضاً ).و رجوع به تعمیر و ماده بعد شود.
معنی کلمه تعمیر کردن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - آباد کردن عمارت کردن . ۲ - مرمت کردن خرابی .
معنی کلمه تعمیر کردن در ویکی واژه
riparare
جملاتی از کاربرد کلمه تعمیر کردن
آزمون مایعات نافذ ابتدا در صنعت راه آهن و در اوایل قرن بیستم استفاده شد. در روشهای ابتدایی آهن و مواد سفیدکننده مورد استفاده بودند؛ به این صورت که در مرحلهی اول یک نفر سطح را با حلالی روغنی تمیز میکرد و سپس گچ و یا دیگر مواد سفیدکننده را روی سطح میریخت. این کار باعث میشد تا روغن از طریق ترکها جذب سفیدکننده شود. با انجام این کار، محل ترکها مشخص میشد و کارمندان به تعمیر کردن آنها میپرداختند. در اوایل 1940 رنگ قابل مشاهده به روغن اضافه شد تا تشخیص عیوب راحتتر شود. پس از مدتی، صنعتهای دیگر نیز کم کم به استفاده از این روش برای تشخیص عیبها روی آوردند.
کلبه بیدوست را تعمیر کردن ابلهی است دل تهی چون از غم یار است ویران باش گو
دستگیری نیست پیری را به جز افتادگی این کهن دیوار را تعمیر کردن مشکل است