تظرف
معنی کلمه تظرف در فرهنگ معین
معنی کلمه تظرف در فرهنگ عمید
۲. خود را زیرک و نکته سنج وانمود ساختن.
۳. ظرافت نمودن.
معنی کلمه تظرف در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تظرف در ویکی واژه
ظرافت ورزیدن.
جملاتی از کاربرد کلمه تظرف
بعد از انقلاب مشروطیت نام وزارت علوم به «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» تغییر یافت و مجلس شورا «قانون اداری وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را تصویب کرد.
ابوالقاسم پاینده کار مطبوعاتی را از سال ۱۳۰۸ در روزنامهٔ عرفان اصفهان آغاز کردکه به مدیری احمد عرفان منتشر میشد و از بهترین روزنامههای شهرستانها در زمان خودش بود. در سال ۱۳۱۱ به تهران رفت و در روزنامههای شفق سرخ علی دشتی و ایران زین العابدین رهنما به کار پرداخت. در همان زمان در وزارت پست و تلگراف و تلفن هم استخدام شد، اما چون این کار به مذاقش خوش نمیآمد، خود را به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه (آموزش و پرورش امروزی) منتقل کرد.
در سال ۱۳۱۷ بهموجب مصوبه فرهنگستان ایران، واژه فرهنگ، جایگزین کلمه معارف شد و در پی آن، نام این وزارتخانه نیز از وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به وزارت فرهنگ تغییر پیدا کرد.
پس از پایان دوره دبیرستان در مهرماه ۱۳۰۸ به دارالمعلمین عالی در رشته ریاضیات وارد شد. سپس به خدمت وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه درآمد. مدتی نیز در ساری به تدریس ریاضی، فیزیک، علوم طبیعی و زبان از کلاس اول تا ششم متوسطه مشغول بود.
در سال ۱۲۶۶ نخستین وزارتخانهٔ فرهنگی، با انحلال وزارت علوم و تأسیس وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، راهاندازی شد. این وزارتخانه وظایف آموزش و پرورش، فرهنگ و هنر، علوم و آموزش عالی، همچنین سازمان اوقاف را برعهده داشت. در سال ۱۳۰۰ شورای عالی معارف با هدف گسترش دوایر علوم، اشاعه معارف و فنون، همچنین رفع نقایص تحصیلات علمی و فنی در ایران تشکیل گردید.
در دوره مشروطیت نام وزارت علوم به «وزارت معارف» تغییر یافت. در سال ۱۲۸۹ ش مجلس شورا «قانون اداری وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را تصویب کرد.
شیخ الاسلام گفت: کی بوعبداللّه باکو گفت: که بوعبداللّه الرودباری گفت: التصوف ترک التکلف و استعمل التظرف و حذف التشرف. شیخ الاسلام گفت: کی بوالقاسم بوسلمهٔ باروردی «خطیب» گفت که شیخ بوعبداللّه رودباری گفت: کی حدیث نوشتن جهل از مردم ببرد «و درویشی کبر از مردم ببرد» فاذا اجتمعا فناهیک به نبلا.
در اسفند ۱۳۱۲ صدیقی با کولهباری از تجربه به کشور بازگشت؛ او چند ماه بعد در اردیبهشت ۱۳۱۳ با دختر خالهٔ خود قدرتالسادات میرفندرسکی ازدواج کرد. با کسب اجازه از کمالالملک که در تبعید خودخواسته بهسر میبرد و با کمک دوست و همکلاسی قدیمیاش علیمحمد حیدریان دوباره مدرسهٔ هنرهای مستظرفه را دایر کرد. پس از مرگ کمالالملک در ۱۳۱۹ به دلایل نامعلومی این مدرسه تعطیل شد. اما بعد از مدتی مدرسه دیگری به نام مدرسهٔ هنرهای زیبا وابسته به وزارت فرهنگ تشکیل شد که صدیقی پس از مدتی سرانجام پذیرفت که در این مدرسهٔ جدید به تدریس بپردازد. این مدرسه بعد از تأسیس دانشگاه تهران تحت عنوان دانشکده هنرهای زیبا به کار خود ادامه داد و ریاست دپارتمان مجسمهسازی در این دانشکده به صدیقی سپرده شد.
در ۲۳ اسفند ۱۲۹۳ که مشیرالدوله برای نخستین بار نخستوزیر شد، حکیم الملک را وزیر معارف کرد. در دولت بعدی که عین الدوله در یازدهم اردیبهشت سال بعد تشکیل داد و دولت مستوفی الممالک که در ۲۷ امرداد همان سال به مجلس معرفی شد، حکیم الملک در جایگاه خود به عنوان وزیر معارف باقی ماند و در دولتهای کوتاهمدت قبل از کودتای سوم اسفند، نظیر دولتهای علاءالسلطنه، مشیرالدوله، عینالدوله، مستوفیالممالک و صمصامالسلطنه، به تناوب، وزارت علوم و اوقاف و فواید عامه، وزارت مالیه و وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه را برعهده داشت. از کارهای مهم او در این سالها، تأسیس مدرسه حقوق زیر نظر وزارت معارف و تأسیس دارالمعلمین بود.
اعتصامزاده در دوران تحصیل کار تألیف و ترجمه را شروع کرد. وی عضو انجمن ادبی ایران و نمایندهٔ رسمی مؤسسه بینالمللی «تحصیلات عالی و صنایع مستظرفه» بود. در سال ۱۹۲۹ میلادی برابر با ۱۳۰۸ خورشیدی در مسابقه ادبی فرانسه قطعه شعری به نام زندگی سرود که جایزهٔ ژوفلور را برای او به ارمغان آورد و در سال ۱۹۳۲میلادی برابر با ۱۳۱۱ برای ترجمهٔ رباعیات عمرخیام به زبان فرانسه به دریافت جایزه از آکادمی دولتی فرانسه نائل شد.
و باید که در هر فنی بر استیفای آنچه تعلق بدان فن دارد از جوامع علوم و آداب تحریض کنند، مانند آنکه چون بمثل صناعت کتابت خواهد آموخت بر تجوید خط و تهذیب نطق و حفظ رسایل و خطب و امثال و اشعار و مناقلات و محاورات و حکایات مستظرف و نوادر مستملح و حساب دیوان و دیگر علوم ادبی توفر نماید، و بر معرفت بعضی و اعراض از باقی قناعت نکند، چه قصور همت در اکتساب هنر شنیع ترین و تباه ترین خصال باشد.