تصفح
معنی کلمه تصفح در فرهنگ معین
معنی کلمه تصفح در فرهنگ عمید
۲. رسیدگی و جستجو کردن.
۳. کتابی را صفحه به صفحه و بادقت مطالعه کردن.
معنی کلمه تصفح در فرهنگ فارسی
۱ -( مصدر ) بدقت ملاحظه کردن چیزی را نیک دیدن ژرف نگریستن رسیدگی و جستجو کردن . ۲ - کتابی راصفحه بصفحه وبدقت مطالعه کردن . ۳ -( اسم ) ژرف نگری . ۴ - جستجو . جمع : تصفحات .
معنی کلمه تصفح در ویکی واژه
کتابی را صفحه به صفحه و به دقت مطالعه کردن، صفحه به صفحه خواندن، بررسی کردن در دیوانها.
جملاتی از کاربرد کلمه تصفح
فَاحْذَرُوهُمْ ان تقبلوا منهم و ان تعفوا و تصفحوا فلا تعاقبوهم علی خلافهم ایّاکم فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. و لمّا اسلم اصید بن سلمة المخزومی مهاجرا کتب الیه ابوه سلمة من مکة:
علاج حیرت: اما حیرت از تعارض ادله خیزد در مسائل مشکله و عجز نفس از تحقیق حق و ابطال باطل؛ و طریق ازالت این رذیلت که مهلک ترین رذایل باشد آنست که اول تذکر این قضیه از قضایای اولی که « جمع و رفع نفی و اثبات در یک حال محال بود » ملکه کند، تا بر اجمال در هر مسأله ای که دران متحیر باشد حکم جزم کند به فساد یک طرف از دو طرف متعارض، بعد ازان تتبع قوانین منطقی و تصفح مقدمات و تفحص از صورت قیاس به استقصای بلیغ و احتیاطی تمام در هر طرفی استعمال کند، تا بر موضع خطا و منشأ غلط وقوف یابد؛ و غرض کلی از علم منطق و خاصه کتاب قیاسات سوفسطایی که بر معرفت مغالطات مشتمل است علاج این مرض است.
و آن غرایب کلم و عجایب حکم که تاسیس قواعد ریاست و تاکید مبانی سیاست است، متضمن مصالح دین و دولت و متکفل مناجح ملک و ملت، جد او هزل مانند و موعظت او حکمت پیوند، به امثال و اشعار و اخبار آراسته کردم تا متصفحان این مجموع و متاملان این مسطور هر یک بر حسب نظر و دقت خاطر، نصیب گیرند و عالم و جاهل بر مقدار رای و رویت، ذخیره بردارند و فواید او کافه مردمان را شامل و عواید او عامه جهانیان را حاصل باشد و هیچ کس بی قسطی وافر و حظی کامل نماند. والله ولی الاجابه.
مجموعهٔ کون را به قانون سَبَق کردیم تصفح ورقاً بعد ورق