تصعید. [ ت َ ] ( ع مص ) بر کوه شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). برآمدن. ( بحر الجواهر ). برآمدن بر کوه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). برآمدن بر جای بلند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || فرود آمدن در وادی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). در وادی رفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || گذرانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || به اصطلاح اطباء و مهوسان ( کیمیاگران ) اجزای لطیف بعض ادویه بتأیید آتش از میان دیگ و غیره بسرپوش آن منجمد ساختن ، چنانکه نوشادر وکافور و غیره را کنند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). گداختگی و ذوب و تقطیر و به اصطلاح کیمیا اجزای لطیف و قابل تبخیر داروها را به تابیدن آتش از میان دیگ و یا قرع به سرپوش آن رسانیدن و منجمد ساختن. ( ناظم الاطباء ). یک قسم کشتن سیماب است که سیماب را در آوندی دارند و یک آوند بالای او پوشند و هر دو آوند را، دهن متصل داشته در زیر وی آتش کنند، سیماب از آوند زیرین جسته به آوند بالایین چسبیده کشته گردد : چون روغن طلق است طل ، بحر دمان زیبق عمل خورشید در تصعید و حل ، آتش در اعضا داشته.خاقانی.
معنی کلمه تصعید در فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص ل . ) بالا رفتن ، صعود کردن .
معنی کلمه تصعید در فرهنگ عمید
۱. صعود کردن، بالا رفتن. ۲. بالا بردن.
معنی کلمه تصعید در فرهنگ فارسی
صعودکردن، بالارفتن، بالابردن ۱ -( مصدر ) بالا رفتن صعود کردن بررفتن . ۲ -( اسم )بالا روی . جمع : تصعیدات .
معنی کلمه تصعید در فرهنگستان زبان و ادب
{sublimation} [شیمی، فیزیک] تبدیل شدن جامد به گاز یا بخار
معنی کلمه تصعید در دانشنامه عمومی
تصعید یا والایش ( به انگلیسی: Sublimation ) به تغییر حالتِ ماده ای از جامد به گاز گفته می شود. در این تغییر حالت، ماده به حالت واسط مایع در نمی آید. از نمونه های آشنا برای تصعید می توان تبدیل نفتالین به گاز و تبدیل برف به بخار را نام برد. چگالش، فرایند معکوس تصعید است که در آن، ماده به طور مستقیم از گاز به جامد تبدیل می شود. بسیاری از بُن پارها و چندساخت های شیمیایی در فشار معمولی و در دماهای گوناگون در یکی از سه حالت جامد، مایع یا گاز یافت می شوند؛ همچنین گذرش از جامدی به گازی بیشتر همراه با گذرش به حالت میانی مایع است ( فشار در این جا فشار پاری ماده است و نه فشار سامانه ( برای نمونه فشار هواسپهری ) ) . از همین روی، بیشتر جامدهایی که دارای فشاری بالا باشند در دمایی ویژه می توانند از جامد به گاز بگذرند. برخی بن پارها مانند کربن و آرسنیک دارای فشار نقطهٔ سه تایی بسیار بالایی هستند و حالت مایع آن ها کمتر یافت می شوند. از این روی، فرازش برای این بن پارها بیشتر از بخارش روی می دهد. تصعید به گذرش حالت گفته می شود و نه به ترادیسی از جامدی به گازی طی یک واکنشی شیمیایی. برای نمونه، سوختن شمع مومی ( موم پارافینی ) و تبدیل به کربن دی اکسید و بخار آب تصعید نیست، بلکه یک واکنش شیمیایی با اکسیژن است. تصعید، دگرشدگی گرماگیر است و نیاز به انرژی بیشتری دارد. می توان آنتالپیِ تصعید ( که گرمای تصعید نیز خوانده می شود ) را با جمع آنتالپی ذوب و آنتالپی تبخیر، به دست آورد. آنتالپی مولی تصعید، مقدار گرمایی است که بایستی به یک مول از جامد داده شود تا یک راست به گاز تبدیل شود. مولکول ها در یک بلور، پیرامون محور خود در شبکه می جنبند. پخش انرژی جنبشی میان این مولکول ها مانند پخش انرژی جنبشی میان مولکول های مایع و گاز است. در یک بلور، انرژی از مولکولی به مولکول دیگر رفته و از این رو انرژی هیچ مولکولی پایدار نیست. مولکول های پرانرژی در رویهٔ بلور می توانند بر نیروهای جاذبهٔ بلور چیره شده، به حالت بخار تبدیل شوند. اگر بلور در یک ظرف سربسته باشد، سرانجام حالت تعادلی برقرار می شود که در آن حالت، سرعت جدا شدن مولکول ها از جامد با سرعت بازگشت مولکول های بخار به بلور برابری می کند. فشار بخار یک جامد در دمای معین، معیاری از تعداد مولکول ها در حجم معینی از بخار در حالت تعادل است.
معنی کلمه تصعید در دانشنامه آزاد فارسی
تَصْعید (sublimation) در شیمی، تبدیل جامد به بخار، بدون عبور از فاز مایع. تصعید هنگامی رخ می دهد که نقطه جوش مادۀ جامد از نقطۀ ذوب آن در فشار اتمسفری کمتر باشد. بنابراین، با افزایش فشار، ماده ای که تصعید می شود قبل از رسیدن به حالت بخار از فاز مایع عبور خواهد کرد. بعضی مواد، که در فشار اتمسفری تصعید نمی شوند، در فشار پایین تر تصعید می شوند. این مسئله مبنای خشکاندن انجمادی است که طی آن یخ در فشار پایین تصعید می شود. در عمل تصعید، ناخالصی های غیر فرار که در ماده وجود دارند باقی می مانند. به این ترتیب، طی عمل تصعید مواد خالص می شوند. اسید آرسنیوس، اسید بنزوئیک، و گوگرد را با این روش خالص می کنند.
معنی کلمه تصعید در ویکی واژه
بالا رفتن، صعود کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تصعید
تصعید یقین میکن و تقطیر سرشک گر زانک ز کیمیا نشان میطلبی
که این سلاله تخلیص جوهر ایجاد که این لطیفه تصعید جوهر اخیار
از آن قبل که کلام تو طیب است و شریف کلام طیب یابد بر آسمان تصعید
چون روغن طلق است طل بحر دمان زیبق عمل خورشید در تصعید وحل آتش در اعضا داشته
این عنصر از حرارت دادن کانیهای حاوی آرسنیک و تبلور مجدد بخارات حاصل از تصعید آن به صورت خالص تولید میشود. همچنین این عنصر معمولاً به صورت صنعتی به عنوان فراورده جانبی واحدهای تولید فلزات به دست میآید.
بنامت ازره تصعید نسبتی دارد از ان بر ارکان گشتست قهرمان آتش
جفت ابرو: سقوط سالک است از درجه و مقام بسبب تقصیر و باز تصعید او به حکم جذبه و عنایت بمقامی و درجهای که بود.
این روش در تهیه غشاها نیز کاربرد دارد. پلیمر در یک دمای خاص (معمولاً درجه حرارت بالا) در یک حلال مشخص حل میشود، سپس به سرعت محلول سرد میگردد. فاز جامد حاصل از انجماد حلال به صورت متوالی تصعید شده و تخلخل ایجاد میگردد. ویژگی و ریخت داربستهای تهیه شده در این روش وابسته به پلیمر، حلال، غلظت محلول و دمای جدایی فاز است. اندازه تخلخلها بین ۱۰ تا ۱۰۰ میکرون است و برای کاشت سلولهای استخوانی مناسب نیستند. بهبود در خواص فیزیکی و مکانیکی این داربستها نسبت به داربستهای تهیه شده از روش قالبگیری محلولی مشاهده شدهاست.
با زخم بوی خمر یافته تصعید مستند آبا و امهات و موالید
ز اشک و آه اندر بوتهٔ تصعید و تقطیرم اگر باورنداری بین ز اشک سرخ اکسیرم